به قلم: حجت الله حاجی کاظم؛
منتشر شده در شماره ۱۵۱-مرداد۹۴ نشریه پرسمان
بسیاری از آدمهای جامعه ما، خوببودن را تنها در کاهش مشکلات دیگران و خدمت به رفاه آنان میدانند. از نظر ایشان، عبادت جایگاه چندانی در زندگی ندارد؛ زیرا دردی را از آدمها دوا نخواهد کرد. میخواهیم نگاههای اینگونه را بررسی و نقد کنیم. برخی از شبهات نزدیک به این نگاه، به شرح ذیل است:
- آیا فایدههای عبادت را از راههای دیگر نمیتوان تأمین کرد؟ آیا بهتر نیست به جای عبادت (حتی عبادت واجب)، به خلق خدا خدمت کنیم؟
- شخصی به زیارت اولیاء دین میرود و یا برای مراسمی دینی هزینه میکند؛ در حالی که کودک همسایهاش گرسنه است. بهتر نیست همه این هزینهها حذف وصرف محرومان شود؟
- در ماه رمضان زمان زیادی را برای روزه گرفتن صرف میکنیم. این موجب میشود مجبور شویم سبکتر کار کنیم و در نتیجه از زندگی و تأمین رفاه خود و جامعه عقب میمانیم. حال اگر بتوانیم هدف روزه را (که مثلاً مهربان شدن با مردم، خویشتنداری و … است) از راه دیگری به جای روزه برآورده کنیم بهتر نیست؟
قدم هایی به سوی حل شبهه
۱ – ما مسلمانان در طی بحثهای عقلانی بیرون از دین، به وجود خداوندی مهربان و قدرتمند و حکیم باور پیدا کردهایم و میدانیم اسلام عزیز، هدیه و خواسته او برای زنده کردن انسانهاست. بخش قابل توجهی از عبادات، نیاز به اعتماد کردن نسبت به برنامه دین و خواست خداوند دارد زیرا کشف همه جنبههای حکمت آمیز دستورات الهی بسیار دشوار است و همین که با استدلال عاقلانه به حق بودن دین و زیبایی برخی جنبههای عبادات مطمئن شدیم، میتوانیم به بخشی که درک حکمتهای آن برای ما مشکل است اعتماد نماییم. در این مطلب میخواهیم در کنار تعبّد به دین، در فلسفه عبادت تعقل کنیم.
۲ – به نظر میرسد اگر در جای خود (که مجالی دیگر میطلبد) در زمینه هدف زندگی به خوبی بررسی و پژوهش نماییم، اهدافی را همچون خوب شدن، الهی شدن، نزدیکی به صفات خداوند و در نهایت نزدیکی به مقام خلیفه اللهی، به عنوان عالیترین اهداف الهی زندگی انسان مییابیم. آنان که میگویند عبادت چه دردی از دردهای بشریت را دوا میکند، گاهی دردهای بشریت را تنها در دردهای مرتبط با رفاهیات او خلاصه مینمایند. بررسی هدف زندگی، این مشکل را برطرف میکند و ملاکی نیز برای ارزیابی میزان اهمیت عبادت خواهد بود.
۳ – میخواهیم نشان دهیم عبادات، موجب میشود به هدف زندگی (که در قسمت قبل اشاره شد) نزدیکتر شویم. میدانیم انسانها در مورد خواستن خوبیها برابر نیستند. برخی بیشتر مایل به نیکیها هستند و برخی کمتر. محبت، ایثار، روحیه شکرگزاری، ادای امانت، عیب پوشی، رزق رسانی و … صفات بزرگی هستند که انسان برای رشد یافتگی، نیازمند انتخاب آگاهانه این ویژگیهاست. عبادت و خضوع در برابر خداوند مگر چیزی جز «تسلیم خوبیها شدن» است؟ در تعریف دین، خداوند منبع همه خوبیهاست. برای رسیدن به خیرها و حقها، باید تسلیم تمام خیرها شد که مظهر همه آنها، «الله» است. روشن است این نگاه دین به عبادت، ما را در مسیر خوبیها که هدف زندگی است قرار میدهد.
کارکردی که عبادت دارد اما خدمت به خلق ندارد
محل اختلاف در اینجاست که آیا بدون عبادت، میتوان به خوبیها دست یافت؟ آیا اخلاق دینی مزیتی بر اخلاق فاقد دین دارد؟ آیا ما برای خوب بودن به چیزی بیشتر از «خدمت به خلق» نیازی داریم؟ میخواهیم نمونههایی از کارکردهای عبادت را بگوییم که تنها با خوبی کردن غریزی به دیگران تأمین نمیشود:
– بسیاری که بدون عبادت به سوی اخلاقی بودن پیش میروند، در برخی زیباییهای اخلاقی پیش رفته و از برخی غافل میشوند. مثلاً به فقرا کمک میکنند اما عیبهای دیگران را نمیپوشانند. اما عبادت، در نظر گرفتن خدایی است که در همه زیباییها مطلق است و بنابراین تکرار چنین عبادتی، شوق انسان را به همه جنبههای عالی الهی افزون میکند. این موضوع، تحقق هدف زندگی را جامعتر مینماید. در حالی که خدمت به خلق، همیشه ما را به سوی جامعیت در خوبیها نمیبرد.
– کسانی که بدون عبادت به سوی اخلاقی شدن پیش میروند، بیشتر در معرض تصورات نادرست قرار دارند. تصوراتی که هدف زندگی آنان را خدشهدار میکند و مانع رشد روحی است. مثلاً به دیگران کمک میکنند ولی حس میکنند که اگر آنان نباشند، فقرا و ضعیفان خواهند مرد؛ (گاه به همین خاطر منّت میگذارند) یا تصور میکنند که این فقرا همیشه به خاطر بدی خود و تلاش نکردنشان به این روز افتادهاند؛ (گاه به همین خاطر با حرفهای نابجا، به آنان طعنه میزنند و آنان را آزار میدهند) اما کسی که با عبادت به فقر خود و بینیازی خداوند رسیده است، کمک به دیگران را وظیفه و احتیاج خویش و نه ابزار منت قرار داده و در قبال آن حاضر نیست به کسی طعنه وارد نماید.
– برای اخلاقی عمل کردن نیاز به قدرت اراده داریم. برخی انسانها برای تقویت روحی خویش، به ریاضت کشیدن روی میآورند اما این ریاضت، آنها را در معرض غرور شدید قرار میدهد و در نتیجه همیشه ریاضتکشیدن منجر به اخلاقی عمل کردن نمیشود. تاب آوردن آگاهانه بر دشواریهای ملایم عباداتی چون روزه و حج واجب، علاوه بر تقویت اراده انسان، به خاطر نیت الهی یعنی حرکت برای خیر مطلق (خداوند)، از بسیاری غرورها و توقعها رهاست و با خوب بودن بیشتر همراه میگردد.
– آنان که حقیقت دین را در جهان نادیده میگیرند، اخلاقی عمل کردن را تنها ساده لوحی میدانند. به نظر میرسد هیچ پشتوانه محکمی جز باور به دین موجب توجیه ایثارهای قابل توجه نمیتواند باشد. عبادت موجب افزایش اعتماد و ایمان به خداوندی میشود که تکیهگاه فلسفه اخلاق است و این ایمان، در دشواریهای اخلاقی میتواند به اتخاذ تصمیمات اخلاقی کمک کند.
– عبادت موجب ایجاد خلوت و تمرکز قابل توجهی میشود که فرصت نگریستن به درون را افزایش میدهد در حالی که خدمت به خلق، با وجود اهمیت و لطافت آفرینی خود، این عمق کارکرد را ندارد و گاه انسان را در خطر سطحی و حجمی دیدن خوبی قرار میدهد.
– عبادت خدایی که همه وجود انسان از اوست، به خاطر شدت خضوع انسان در برابر او (رکوع، سجده و …) لجبازیهای نابهجای انسان را از بین میبرد و به او جرأت بیشتری برای شکرگزاری (به عنوان صفتی زیبا) میدهد. اما در مقابل، کسی که به وجود خدایی هستیبخش باور داشته باشد ولی او را در قالب عبادت خاضعانه شکر نگوید، حق شکرگزاری آن نعمت بخش را ادا نکرده است.
تطبیق بر سه شبهه
واژه عبادت، دو کاربرد دارد. یکی «عبادتاصطلاحی» است که برای اعمالی مثل نماز و روزه و ذکر و … استفاده میشود اما دیگر کاربرد آن، «عبادتعملی» است. از نظر منابع دینی، هر عملی (حتی عمل مباح مثل غذا خوردن) برای رضای حق انجام شود، عبادت است. اسلام تأکیدات بسیار زیادی بر خدمت به خلق، ایثار، آباد کردن زمین و … دارد ولی این موضوع موجب نمیشود چنین اعمالی جایگزین کامل عبادت شود و بتوان عبادت را حذف کرد. تطبیق بحثهای انجام شده بر شبهات چنین خواهد بود:
- شبهه عبادت به جای خدمت: با توجه به نکات بیان شده، روشن است که از نگاه دینی، نه عبادتاصطلاحی جای عبادتعملی را میگیرد و نه عبادتعملی و اجتماعی جای عبادتاصطلاحی را پرمیکند. بنابراین نمیتوان با خدمت به خلق، عبادت را رها نمود.
- شبهه همسایه گرسنه: کسی که بداند همسایهاش گرسنه است، اگر برای او قدمی بتواند بردارد و برندارد و یا در جویاشدن احوال او کوتاهی کند، رسم مسلمانی را به جا نیاورده؛ چه برسد به آنکه بخواهیم او را ملاک ارزیابی دین بدانیم. اولویتها باید رعایت شود و رسیدگی به نیاز فوری یک انسان، اولویت دینی دارد. اما کسانی که چنین شبهاتی مطرح میکنند، گاه میخواهند بگویند با توجه به اینکه به هر حال در جهان همیشه فقیر وجود دارد، نباید هزینهای برای زیارت و عبادت صرف شود و اگر قصد صرف کردن هزینه برای این مقاصد بود، به فقرا اختصاص یابد. در پاسخ می گوییم: مشکل «فقر و تبعیض» در جهان، ناشی از بیاخلاقی انسانهاست و کسی که از زیارت و عبادت برای رشد خود استفاده میکند، علاوه بر نزدیک شدن به هدف نهایی زندگی، نسبت به فقیران و ضعیفان مهربانتر خواهد شد. به تعبیر دیگر، دینداران و اهل عبادت، نه تنها خود رشد میکنند و دیگران را رشد میدهند، بلکه بسیار بیشتر از دیگران حاضر هستند برای کمک به ضعیفان تلاش کنند.
- شبهه کار در ماه رمضان: گاهی تصور ما این است که دین باید بخشی از زندگی دنیایی ما باشد با این هدف که مرفهتر زندگی کنیم و «دنیا جای بهتری برای زیستن باشد»؛ اما به نظر میرسد این نگاه با وجود نکات مثبت خود، اشکالاتی داشته و کافی نیست. در حقیقت، زندگی ما در دنیاست که بخشی از سیر الهی و دینی ما میباشد؛ بنابراین میتوان برای رسیدن به رشدی در حرکت معنوی، گاه از منفعتی مادی گذشت. هرچند خداوند وعده داده است که با دینیعملکردن، در زندگی دنیایی بشر نیز عدالت، برکت، گشایش و آرامش جاری شود. ضمن اینکه در مورد روزه و رمضان، نکات بسیاری در تأثیرات آن بر سلامت جسم و روان وجود دارد که پاسخ دیگری بر این شبهه است.
نتیجهگیری
پرسیدیم عبادت چه دردی از دردهای بشریت را دوا میکند؟ پاسخ این بود که ما به حکیمانه بودن دستورات الهی اعتماد داریم و نیز با اندکی بررسی میبینیم که برای رشد صفات الهی به عنوان هدف زندگی، کارکرد عبادت قابل انکار نیست. مهمترین دردهای بشریت از نگاه الهی، رشد یافته نبودن روح است که فقر و تبعیض در جهان نیز زاییده آن است. بنابراین منظور از «عبادت به جز خدمت خلق نیست» را نباید نفی کارکرد عبادتاصطلاحی دانست؛ چرا که سعدی شیرازی خود اهل عبادت بود. و اگر منظور کسی ظاهر همین عبارت باشد، سخنی ناحق است.
قدمی این بار برای هشدار به خودمان
میخواهیم قدمی فراتر بگذاریم و ادعا کنیم که گویا همه ما تا حدودی به این شبهه گرفتار هستیم. نشانه آن این است که به بهانه کار و درس و … عبادات را در حد واجبات تقلیل دادهایم. شخصیتی همچون آیت الله العظمی بهجت، دقیقترین تدریسها را داشتند و در عین حال، زمان قابل توجهی برای عبادت صرف میکردند. البته پرداختن به عبادت مستحب باید در حد حس نیاز شخصی باشد؛ اما شاید کم بودن حس نیاز ما نیز در اثر ندانستنهای ماست.
دکتر علی شریعتی:”خداوند بینهایت است…..بقدر نیاز تو فرود میآید….بقدر آرزوی تو گسترده میشود….وبقدر ایمان تو کارگشاست”.
با گوینده ی سخن کاری ندارم،هرفردی باتوجه به قدرت تحلیل ذهنش و فکر باز یابسته ش از یک متن یا جمله ای،میشه برداشتهای متفاوتی داشته باشه!
و اما برداشت من از این جمله ی زیبای دکتر علی شریعتی اینه که:خداوند یکی هست وبینهایت بزرگ و مهربان ودارای صفات عالی!اما به اندازه ی قدرت ایمان و اطمینان افراد براشون کار انجام میده….به این دلیله که میگن هرکس خدایی داره…..خوب واضحه که خدای مثلآ فلان امام که در نیمه های شب برای گناههای نکرده ش ضجه میزنه وگریه میکنه واستغفار!باخدای من بنده ی ای که تا خدا یه سختی ومشکلی رو سر راهم قرار میده طاقتم از دست میره و میگم خدایا من تحملش رو ندارم!زمین تا آسمون فرق داره….بجای اینکه بگیم عبادت چه دردی از دردهای بشریت امروزرو دوا میکنه….قدرت ایمانمون رواقزایش بدیم….
آیا واقعآ ایمان ما به اندازه ی ایمان کودکی که میندازیش تو هوا و میخنده….با اینکه میدونه شاید بیفته….اما میخنده…چون ایمان داره که میگیریمش….وبرای همین میخنده….!ایا واقعا ایمان ما به خدا،به اندازه ی ایمان کودک به ما هست؟!ایمان که بالا رفت غیرممکن ها ممکن میشه و دشوارها آسان!مثلآوقتی میخوایم بریم سراغ کاری….بجای چاپلوسی و…اگه از خدا بخوایم وبهش توکل واعتماد کنیم وتلاش بکنیم…اگر خیر وصلاح ما تو اون کار باشه….حتمآاونجا استخدام خواهیم شد….توجه کنید که بهترین دعا،دعای سلامتی وعاقبت بخیریه.
بسیار زیبا و اثرگذار بود.