ح. حاجی کاظم
مامورین مبارزه با مواد مخدر به دنبال یکی از سرشاخه های قاچاق هستند که احتمال دارد در قتل یک دختر نوجوان هم مقصر بوده باشد. در جستجو برای یافتن وی، با زندگی فلاکت بار جمعی از معتادان دیگر روبرو می شویم. با دستگیری وی، روشن می شود که نام واقعی او ناصر خاکزاد نبوده بلکه علی رستمی است و مرگ خود را جعل کرده است. وی به اعدام محکوم می شود اما درددل های وی، محل تمرکز فیلم است. اظهار می کند که به خاطر فقر مالی خانواده اش به قاچاق روی آورده است. خواسته کاری کند که خانواده اش دنبال خلاف و زندگی ضعیف نروند. وقتی قاضی از او می پرسد پس چرا بعد از آزادی قبلی اش دوباره دنبال خلاف رفته است، اعتراف می کند که «چشمم سیر نبود». ولی اعدام می شود اما مامور نیروی انتظامی، درک بیشتری نسبت به شرایط معتادان پیدا کرده و به نیاز مالی آنها بیشتر اهمیت می دهد.