چرا این قدر اختلاف در دین؟

پاسخی به سوال دوست عزیزم آقا مهدی (mahdi.a.far@gmail.com)

یه سؤال
چرا توی این دین که برنامه ی زندگی و راه رسیدن به سعادته برای یک موضوع چند نظر وجود داره
یکی یک عمل برایش حرام است
یکی دیگه همون عمل حلال

اگر حقیقت یکی است چرا انقدر در نظرات علما فرق و اختلاف است؟
یکی از دوستان طلبه ام می گفت این اختلاف حتی می تواند بین واجب و حرام باشد
چرا یک سری از علما اصلا فعالیت سیاسی ندارند و عده ای به شدت دارند

فرق بین کسی که به حکمی از احکام که نظر مرجعش هست، و نظر مرجعش مطابق با نظر امام معصوم و خداوند است عمل می کند و کسی دیگری که به حکم همان موضوع در همان شرایط به نظر مرجعش، که مطابق نظر امام معصوم و خداوند نیست عمل می کند چیست؟

راه نجات از این اختلافات چیست

خداااااا آخه چرا غیبت امام، چرا گمراهی

مدیر سایت:

سلام دوست عزیزم

۱- نظر خداوند و حقیقت دین،‌تنها و تنها یکی بیش نیست.

۲- حتی در عصر معصوم علیه السلام نیز بنا بر این نیست که حتما همه و همه در جزئیات هم نظر خداوند را بفهمن وگرنه خداوند تک تک دستورات دین را به صورت نرم افزاری فطری در وجود ما قرار می داد.
پس ظاهرا اهمیت اساسی، با جستجوی حق است هرچند در تشخیص آن دچار اشتباه شویم.

۳- اختلاف فتوی، اختلاف در میزان مشارکت در مسائل سیاسی و … اگر اختلاف علمی باشد مهم نیست. فقط خدا کند هیچ گاه ناشی از هوای نفس نباشد و اتفاقا اینکه با آزادگی وحریت نظر تخصصی دهند، قابل تقدیر است.

۴- در روایات اشاره می شود که اگر کسی برای کشف حق تلاش کند و به حق برسد و به آن عمل کند،‌ ۲ اجر و کسی که به حق نرسد، یک اجر دارد. بنابراین اگر کسی عید فطر را درست تشخیص ندهد و اشتباه عمل کند هم ماجور است.
زیرا خداوند عادل است.

نگران دستگاه خدا نباش برادر!
ما فقط باید قدم های خودمان را درست برداریم …

چرا این قدر اختلاف در دین؟

14 دیدگاه برای “چرا این قدر اختلاف در دین؟

  1. مطلب آقا حجت خیلی دقیق بود،
    فقط یه مثال:
    اگه تو مصداق های بسیار سرنوشت ساز هم دنبال حق رفتیم و بعد تو شناخت حق اشتباه کردیم چی؟
    مثلا در نظ بگیرید کسی در واقعه ی عاشورا واقعا به دنبال حقیقت بوده ولی به دلایل مختلف حق را دستگاه اموی پیدا می کنه و واقعا بهش القا می شه که حضرت اباعبدالله خروج کرده!
    بعد به این نتیجه می رسه که باید بره جهاد کنه و می ره و در به شهادت رسیدن امام حسین(ع) موثر می شه!حالا این جا هم می شه گفت خدا بهش یه اجر می ده؟در حالی که مثلا به یاران امام حسین ۲ اجر داده!

    1. آقا علیرضا عزیز!

      این فرض ظاهرا اتفاق نمی افته چون در اموری که حق و باطل ظهور دارند، وقتی کسی قرار است با تصمیم خود مقابل امام یا یاور امام باشد، خداوند شرایط فهم حق را بیشتر برایش فراهم می کند.

      سید الشهدا اتمام حجت می کنند و نمی گذارند کسی که امکان هدایت دارد و دوست دارد حق را انتخاب کند بی هدایت بماند.
      اتمام حجت های حضرت گویای ای موضوع است.

      اما بازهم اگر اصرار کنید که چنین فرضی اگر اتفاق افتاد چه می شود،‌ باید گفت:
      بله. ظاهرا کسی که واقعا نفهمیده امام و خلیفه الهی را می کشد (چه ادله نقلی و چه عقلی و چه فطری) اگر به خاطر احقاق حق حرکت کند، ماجور است.
      دلیل:
      ظالم نبودن خداوند عقلی است و معیارهای شناخت ظلم هم عقلی است.
      از نظر عقل،‌عقاب بلا بیان قبیح است،
      خداوند هم می فرماید و ما کنا معذبن حتی نبعث رسولا …
      و ده ها دلیل دیگر.

  2. سلام
    ممنون از پاسختون
    اینکه دو نفر با شرایط یکسان، وتلاش و حق جویی یکسان عمل کنند و نتیجه این باشد که یکی یک اجر و دیگری دو اجر به اضافه ی اینکه به حق عمل کرده و همین عمل به حق و عدم عمل به باطل خودش نعمت است، من میگویم سه اجر، اینو من نمیفهمم که بین این دو نفر چه فرقی وجود داره، من فکر می کنم اگه اینجوری باشه عدالت خدا؟

    1. سلام.
      به نکته خوبی اشاره کردید. البته سوال شما،‌ موضوعی دیگر است اما اشاره ای می کنیم.

      به نظر ما اینجا هم خداوند قطعا راهکاری برای جبران دارد. خداوند عادل است و عدل او محقق می شود. چگونگی آن را بر اساس برخی شواهد حدس می زنیم:

      اولا خداوند برای کسی که احتمال نپذیرفتن حق توسط او بیشتر است، کمتر حق را نشان می دهد تا کمتر در دردسر بیفتند وگرنه اگر کسی واقعا آماده پذیرش باشد، الهامات الهی حق را سر راهش قرار می دهد حتی اگر اعلام نکند،‌اما باورش را تغییر می دهند.

      ثانیا خداوند برای کسی که حق و درست بر او عرضه نشده تا پذیرش او را امتحان کنند، روزی در برزخ یا رجعت یا … حق را عرضه می کند تا پاداش پذیرش حق را به او دهد.

      حرف های دیگری هم هست. اگر لازم است،‌ ادامه دهیم.

      1. خیلی پیش اومده که وقتی دارم به اعتقاداتم فکر می کنم، به این سؤال می رسم که از کجا معلوم که اینهایی که من فکر می کنم درست باشه؟ فکر می کنم که همه کسایی که به یه چیزی اعتقاد دارند غیر از آنچه من اعتقاد دارم به اینکه من اعتقادم اشتباه هست هم اعتقاد دارند، مثل من که فکر می کنم هر کس علی علیه السلام را درست نمی شناسد (درست را آن چیزی که من میدانم است از نظر من) افکارش کامل نیست، جهل دارد.
        تو قدم اول هم کسی نمیتونه ملاکی برای تشخیص درست بودن اعتقادش داشته باشه. (به نظر من این با اون چیزی که تو قرآن اومده که شما میگید چون پدران ما بت پرست بودند ما هم بت پرست شدیم و …خیلی نبید فرقی داشته باشه)
        بعد هم که بخوایم جلو بریم، یه پایه ای تو ذهن من هست، یه حس ارتباط تنگاتنگ بین من و حرم امام رضا علیه السلام هست
        من فکر می کنم در اعتقادات دیگر هم یه همچین حس هایی وجود داره که باعث می شه اغلب آدم به با اعتقاداتی که به دنیا آمده اند بمیرند، یعنی هر کدوم تو جایگاه خودشون اعتقادشون درسته
        مثل اختلاف نظر علما که هر کدوم برای فتوای خود دلیل محکمی دارند (اینکه چرا با هم بخث نمی کنند و یکدیگر را قانع نمی کنند کلی جای سؤال داره، چون من فکر نمی کنم که اسلام موافق اختلاف باشه) هر کسی برای اعتقادش دلایلی داره و مثل من فکر می کنه که اعتقادش درسته
        دنبال یه راهکار میگردم تا از شک رها شم

        ببخشید اگر بی ربط بود

          1. مطلب را خوندم
            نکات خوبی بود، اینجا دو تا سؤال دارم
            اول اینکه باید شروع به جست و جو کنم و برای سؤالات خودم پاسخ پیدا کنم، از کجا شروع کنم؟

            دوم اینکه من که یه بچه مذهبی هستم و الآن ۲۴ سالمه تازه می خوام شروع به جست و جو کنم، از اونجایی که اسلام یه مجموعه است و خیلی هم گستردس یه خورده کار سخت میشه، اونم با این شرایط جامعه ی ما که وقت مناسب برای این کارها خیلی کمه، میخوام بگم اگه من از الآن شروع کنم کی به نتیجه ی قطعی می رسم؟ بعد از ۴۰ سالگی؟؟ شما که انقدر مطالعه داری چند درصدشو گرفتی؟ نمیدونم بعضی وقت ها فکر می کنم این دینی که جلوی منه یه جورایی ماوراییه، رسیدن به کلش که محاله، تعداد کمی هم به جاهای خوبی رسیدن
            فکر میکنم این دین اسلام که کاملترین دینه و هزارتا ویژگی خوب دیگه که داره، الآن اثر پررنگی ازش نیست، چون جامعهی مسلمانها (مسلمانهای دارای دغدغهی دینی)اثر چندانی از این اسلام نداره، یه جورایی انگار خیلی ناقص دست ما رسیده، پیش خودم می گم اگه کامل بود چه خوب می شد ولی حالا که ناقصه ولش کن، تو هم مثل بقیه زندگی کن، ولی نمیتونم
            من بعد از ۲۵ سال که تو هیئت و مسجد و مدرسه مذهبی و جلسات مذهبیو و… بودم چیزی تو دستم ندارم، چون مسیر هدفمندی رو نرفتم، یعنی استادی نداشتم که درست راهنماییم کنه، هنوز گنگم
            یه مسیر و یه راهکار عملی، علمی معرفی کنید، یه پله اول برای حرکت
            باز هم ممنون
            خدا جزای خیرتان دهد (البته اگر خدایی باشد)

          2. باید از تعقل و دیدن سرنخ های تعقلی تفکرات مختلف استفاده کرد.
            کتاب های نویسندگان و متفکران بزرگ مثل استاد صفایی حائری و شهید مطهری هم کمک به افزایش قدرت تعمق می کند.

            باور کن چشم بر هم بگذاری، به ۴۰ سالگی رسیده ای. بگذار لااقل در ۴۰ سالگی افق های بزرگ را بر روی خود گشوده باشی. شما که اهل فکر هستی و واقعا پیگیرید اما از نظر ما، بقال هم باید حکیم باشد.

            ضمنا قرار نیست همه چیز را بخوانی. تنها کار فکری لازم برای شما در هر لحظه از دیدگاه الهی، مهمترین کار فکری شما در آن لحظه اسست.

            درسته که از اسلام خیلی ناقص می دانیم اما یقین داریم روزنه هایی برای این که در ادامه مسیر راه را نشان دهد، وجود دارد و معنای اینکه خداوند می فرماید هرکس جهاد در راه ما کند راه های خود را به او نشان می دهیم، همین است.

            موفق باشید.

  3. سلام
    سوالی که پرسیده شده همیشه یکی از اساسیترین بزنگاههای اعتقادی من هم بوده.متاسفم که مجبورم اینو بگم ولی جوابایی که دادید قانع کننده نیست.

    1. سلام دوست عزیز!
      خیلی خوشحالم که وقتی برایتان قانع کننده نیست، می فرمایید. آفرین.
      بنده هم اصراری بر اثبات سخنم ندارم. نکاتی که به نظرم رسید را بیان کردم.

      اما خوشحال می شوم دلایل شما را علیه این موضوع بدانم.

  4. قانع کننده نبود چون:
    نکته اولتان صرفا بیان ادعا بود.
    دوم هم مقدمه و نتیجه گیری خالی از منطق استدلالی بود.
    در مورد نکته سوم هم باید گفت درست است که وقتی ببینیم برخی ازین اختلافان ناشی از هواست بسیار بد است اما بدتر از آن این است که این اختلافات، اختلافات علمی باشند! زیرا در آنصورت اصلا علمی نخواهند بود. زیرا هر علمی فلسفه و تعریفی دارد و درباره این علم، وجود اختلاف آنهم به شکلی که شاهد آن هستیم پذیرفتنی نیست.
    با این توضیح که اختلافاتی که دراین گونه علوم ایجاد میشود ناشی از اختلاف در مبانیست و در این حوزه از علم ما در هر زمینه ای یک مبنای صحیح بیشتر نداریم که اگر قواعد آن علم را بدون کشف مبنای صحیح پیریزی کردیم چیزی جز یک بنای باطل نخواهیم داشت…

    1. ۱- فرمودید نکته اول فقط ادعا بود. اما توجه فرمایید که اولا ما اینجا داریم درون دینی بحث می کنیم دوما از نظر من، برای کسی که سوالش چرایی اختلاف در دین است، این موضوع تقریبا حل شده است که خداوند ۲۰ تا روش زندگی برای بشر نمی فرستد. البته اگر شما اینجا شبهه و نظر دیگری دارید، می توان در بحث جدیدی در مورد آن صحبت کرد.

      ۲- منطق استدلالی گاهی اوقات با دقت خود مخاطب روشن می شود و در این موارد لازم به توضیح آن قسمت ها نیست. مثلا در همین مورد، استدلال به این صورت است: از برهان خلف استفاده می کنیم. می گوییم اگر دانستن جزئیات نظر خداوند برای همه انسان ها لازم بود، خداوند اگر بخیل و نیز ناتوان نباشد که در جای دیگر اثبات کرده ایم که این صفات را ندارد، پس باید زمینه رسیدن انسان به مطلوب را فراهم کند. اما می بینیم که زمینه فراهم نیست. پس فرض اولیه باطل است. پس سعادت انسان الزاما در گرو دانستن همه جزئیات نظر الهی نیست. استدلال نقلی هم دارد که اگر خواستید قابل بیان است.

      ۳- فرمودید: وقتی ببینیم برخی ازین اختلافان ناشی از هواست بسیار بد است اما بدتر از آن این است که این اختلافات، اختلافات علمی باشند! زیرا در آنصورت اصلا علمی نخواهند بود.

      در تقسیم بنده، اختلاف علمی ناشی از هوای نفس، همان اختلاف به سبب هوای نفس است. بنابر این در بدی این مورد اختلاف نظر نداریم اما من مدعی هستم اختلافات ناشی از هوای نفس در میان علما، نسبت بسیار کمتری بر اختلافات صرفا علمی و نه هوای نفسی دارد. شواهدی هم دارم که البته بحث مصداقی است و فرصت خاص خودش را می طلبد .

      نقدی هم به بخش پایانی فرمایش شما:
      مبناهای علمی هم حق و باطل دارد. بالاخره یک مبنای صحیح بیشتر وجود ندارد (البته از نگاه دقیق تر، گاهی بیشتر از یک مبنای صحیح داریم که اینجا نمی خواهم به آن بپردازم) اما نکته اینجاست که با بررسی های حقیر، به نظر می رسد آن قدر یافتن مبنای درست پیچیدگی دارد که شکل گیری اختلاف ها طبیعی است. به نظرم برای رسیدن به نتیجه مشترک، باید به شما اثبات کنم که یافتن این مبناها صدها برابر از حد تصور من و شما سخت تر است. سختی ای که ساختگی نیست، بلکه واقعا تا انجام نشود، نمی توانیم نسبت به نتیجه مطمئن باشیم. این ها نیاز به آن دارد که بنشینیم و پیچیدگی چند تا مسئله فقهی را بررسی کنیم.

      راستی یادم نرود ذکر کنم که نگاه دقیقتان برای من بسیار قابل تقدیر است و استدعا دارم نکاتی که به نظرتان می رسد را بفرمایید که تا حل مسئله ادامه دهیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

اسکرول