اگر کسی بتواند معتاد را نجات دهد …

حجت حاجی کاظم

سخن از اعتیاد در خانواده، سخن از آدم هایی است که تعهد به خود و دیگران را فراموش کرده اند.

سخن از دود و آزار و اشک و درد است.

سخن از بلایی است که جامعه را دردمند کرده است.

اما در میان همه فرشته های نجات، همه پزشک ها، همه سازمان ها، همه پلیس ها و … اگر کسی بتواند معتاد را نجات دهد، پیش از همه خانواده اوست.

معتاد همچون کودک محبت می خواهد، از سرزنش های تکراری رنج می برد، تر و خشک کردن می خواهد و به امید محتاج است.
نمی گویم به پای معتاد نشستن آسان است اما به پای او نشستن، بهترین و سریع ترین راه برای بازگرداندن اوست.

اعتیاد

هرچند طلاق گرفتن هم در این موارد از نظر جامعه ناموجه نیست. هرچند رنج زندگی با معتاد را نمی توانیم درک نماییم؛ اما اینجاست که باید به همسر معتاد گفت: چه کسی بهتر از تو می تواند او را نجات دهد؟ البته باید حد طاقت خویش را نیز در نظر بگیریم اما حد طاقت ما هم با کمک گرفت از خداوند قابل افزایش است.

هرچند بیرون کردن معتاد از خانه رایج است اما اگر معتاد بخواهد در شهر ما پناهی داشته باشد، بهتر از خانواده خود، چه پناهی می تواند بیابد و چه پناهی می تواند با کمتر شکستن او، راهی برای بازگشت مهیا نماید؟

طلاق و بیرون کردن و رهاکردن، اولین راه برای نجات از زندگی با معتاد نیست. اجر بازگرداندن یا کاهش صدمات معتاد را نادیده نگیریم. دنیا ماندگار نیست.

اقدامات بهزیستی، تشکیل گروه های خصوصی، راهکارهای پزشکی، جلوگیری از بحران های اجتماعی و … در مهار اعتیاد ضرورت دارد اما محور حرکت، همت کردن خانواده هاست. هرچه نزدیک تر، تاثیر گذار تر.

آقا مصطفی، کشاورزی که ۲۰ سال معتاد بود، با محبت و همت و صبر همسرش و به قول خودشان با کمک گرفتن از خداوند بزرگ برای صبری عجیب و تصمیمی تکان دهنده، ۹ سال و ۹ ماه و ۱۸ روز است که دوباره متولد شده است. او که روزی مایه بی آبرویی همسر و پنج فرزندش بود، اکنون حسرت برای بسیاری خانواده هاست. او در این ۹ سال و ۹ ماه و ۱۸ روز، بیش از پنجاه معتاد را نجات داده است.

او همان کسی است که روزی به خاطر اعتیادش تا لبه مرگ رفته بود و در دوره سم زدایی، چند روز در کما بود.

می گفت: اگر به خدا تکیه نکنی، نمی توانی امید را برای نجات بیابی. می گفت: این راه محال را با صاف کردن دل و صادقانه نزد خداوند رفتن توانستم بپیمایم.

هر خیری که می خواهی داشته باشی، اول برای پدر و مادر، سپس نزدیکانت و بعد از آن یتیمان و … هر خیری که داشته باشی، نوعی انفاق است. جنس انفاق مهم نیست. برای همه مفید باش به ویژه برای نزدیکان خویش.

یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ فَلِلْوالِدَیْنِ وَ اَلْأَقْرَبِینَ وَ اَلْیَتامى وَ اَلْمَساکِینِ وَ اِبْنِ اَلسَّبِیلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اَللّهَ بِهِ عَلِیمٌ  ﴿البقره، ۲۱۵﴾ از تو سؤال می‌کنند چه چیز انفاق کنند؟ بگو: «هر خیر و نیکی (و سرمایه سودمند مادی و معنوی) که انفاق می‌کنید، باید برای پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و مستمندان و درماندگان در راه باشد.» و هر کار خیری که انجام دهید، خداوند از آن آگاه است.

اگر کسی بتواند معتاد را نجات دهد …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

اسکرول