روشی برای بیشتر نزدیک شدن به قرآن کریم
حجت الله حاجی کاظم با نام مستعار سینا فارسی نسب
نشریه پرسمان-شماره ۱۵۴-زمستان ۱۳۹۴
درد تشنگی ما
گاهی مردی از راه میرسد و درباره طعم دلنشین قرآن میگوید. گاه توصیفی از قرآن، تشنگی ما را اضافه مینماید اما آیا تک تک ما راهی به سوی نوشیدن از آب گوارا و زندگی بخش قرآن داریم؟ آیا فقط باید عدهای متخصص قرآن را بفهمند و به ما بگویند چه کار کن و چه کار مکن؟ آیا بهره ما این است که عربی قرآن را بخوانیم و هیچ چیز از آن نفهمیم؟ از طرف دیگر وقتی به سراغ قرآن رفتیم، هر برداشتی از آن داشتیم برای ما میتواند قابل اعتماد باشد؟ آیا به سرنوشت منحرفانی که باورهای غلط خود را به قرآن تحمیل کردند گرفتار نمیشویم؟ آیا چیزی بیشتر از اشاره دیگر مفسران برای ما از قرآنکریم قابل درک است؟ اگر نیست پس چرا قرآن را بخوانیم؟ همان تفسیر را بخوانیم و دیگر هیچ. وقتی خود همین کتاب آسمانی میگوید آیات متشابهی دارم که هرکسی آن را درک نمیکند، (۱) پس چگونه میتوانیم همه مردم را به استفاده از قرآن دعوت کنیم؟ اگر بخواهیم با قرآن زندگی کنیم و طعم آن را بچشیم، چه مسیری را باید طی نماییم؟
چه کسی قرآن را میفهمد؟
در میان شیعیان، برخی اخباریون معتقد شدند که فهم مستقیم قرآنکریم ممکن نیست و باید تنها در مواردی که روایتی در ذیل آیه وجود دارد و تفسیری از اهل بیت (علیهمالسلام) در مورد آن آیه هست، از آن استفاده کرد وگرنه امکان استنباط گزارههای نظری از ظاهر قرآنکریم برای ما وجود ندارد (۲) و باید درباره آنها توقف و احتیاط نمود. آنان به برخی روایات هم برای تأیید باور خود اشاره میکردند. عالمانی بزرگ همچون مرحوم وحید بهبهانی، میرزای قمی و شیخ انصاری به طور مفصل دلایلی بر رد ادعای اخباریون ارائه کردهاند. برای نمونه، گفتهاند مقصود روایاتی که فقط اهل بیت (علیهمالسلام) را عالم به قرآن میداند (إنّما یعرف القرآن من خوطب به: شناخت حقیقت قرآن تنها برای آن که به او نازل شده است میسر است)(۳)، این است که فهم همه ابعاد (ظاهر و باطن و تنزیل و تأویل) قرآن در کنار هم، منحصر به ایشان است. آیت الله جوادی آملی اشاره میکنند که اگر سخن اخباریون صحیح بود، باید روایات ما میفرمود مردم از قرآن بهرهای جز تلاوت ندارند. (۴)
چند دلیل که نشان میدهد همگان باید به قرآنکریم مراجعه کرده و تلاش کنند آن را بفهمند، ذکر میکنیم:
۱ – قرآنکریم توقع دارد که همه در آیاتش تدبر کنند: «أَ فَلا یتَدَبَّرُونَ اَلْقُرْآنَ أَمْ عَلی قُلُوبٍ أَقْفالُها : چرا در قرآن تدبر نمیکنند؟ یا بر دلهایشان قفلهایی قرار دارد.» (۵)
۲ – خداوند میفرماید ما قرآن را آسان کردیم تا بتواند به عنوان ذکر استفاده شود. «وَ لَقَدْ یسَّرْنَا اَلْقُرْآنَ لِلذِّکرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکر: و یقیناً ما قرآن را برای پند گرفتن آسان کردیم، پس آیا پند گیرنده ای هست؟»(۶) این آسانسازی باید در حدی باشد که برای مردم مورد استفاده قرار گیرد.
۳ – قرآنکریم خود را « مُبین: آشکار» و «نور: روشن و روشن کننده » معرفی میکند. اگر قرآن فقط کتابی رمز آلود باشد که تنها برای پیشوایان روشن و نور است، نباید در آیه مربوطه خطاب به همه انسانها میآمد: «قد جاءَکمْ مِنَ اَللّهِ نُورٌ وَ کتابٌ مُبِین: بی تردید از سوی خدا برای شما نور و کتابی روشنگر آمده است» (۷)
۴ – تشویق به جستجو در قرآنکریم برای یافتن علم، نشان دهنده شدنی بودن آن است: «من أراد العلم فلیثوّر القرآن: کسی که خواهان دانش است، پس باید که قرآن را بجوید.» (۸)
عمق و پیچیدگیهای فهم قرآنکریم
اما اینکه همه میتوانند از قرآن استفاده کنند را باید کنار نکات دیگری در نظر گرفت که نتیجه آن این میشود: «همه، همه آیات قرآن را نمیفهمند و نیز همه، همه ظرافتهای هر آیه را نمیتوانند بیابند.» در واقع همه میتوانند از قرآنکریم استفاده کنند اما هرکس به اندازه تلاش، آمادگی و وسعت وجودی خودش از آن بهره میبرد. از این روی، ممکن است فهم صحیح آیهای جز برای کسی که مسلط به علوم دینی است ممکن نباشد و بدون مراجعه به کارشناس مربوطه، به هیچ وجه نتوانیم آن آیه خاص را در مرتبه علمیای که هستیم، بفهمیم.
برخی دلایل بر اینکه فهم قرآنکریم مراتبی دارد، به شرح ذیل است:
۱ – خود قرآنکریم به دارا بودن آیات متشابه اشاره کرده است. آیاتی که شاید گاه هیچ دسترسیای به فهمش نداشته باشیم. البته خلاف حق را نمیفهمیم که گمراه شویم و به گفته خود قرآنکریم، این آیات بخش کوچکی از قرآن را تشکیل میدهد: «… مِنْهُ آیاتٌ مُحْکماتٌ هُنَّ أُمُّ اَلْکتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهات: که بخشی از آن کتاب، آیات محکم است [که دارای کلماتی صریح و مفاهیمی روشن است] آنها اصل و اساس کتاباند، و بخشی دیگر آیات متشابه است.» (۹) در جای خود به فلسفه وجود چنین آیاتی در قرآنکریم میتوان پرداخت.
۲ – به هر حال پیامبر و اهل بیت ایشان (علیهمالسلام) تبیین کنندگان اصلی قرآنکریم هستند: «… وَ أَنْزَلْنا إِلَیک اَلذِّکرَ لِتُبَینَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ الیهم … : … و قرآن را [هم] به سوی تو نازل کردیم به خاطر اینکه برای مردم آنچه را که برای [هدایتشان] به سویشان نازل شده بیان کنی …» (۱۰)
۳ – در روایاتی به صراحت ایشان را مفسران قرآنکریم دانسته است که البته گفتیم ضرورت مراجعه برای فهم عمیقتر و کاملتر و دریافت اصول است. «نَحْنُ خُزَّانُ عِلمِاللَّهِ وَ نَحنُ تَراجِمَهُ وَحْیاللّهِ: ما (اهلبیت) خزینههای دانش خداوند و بیان کنندگان وحی الهی هستیم.» (۱۱)
۴ – در عمل وقتی به قرآنکریم مراجعه میکنیم، میبینیم بسیاری آیات به تنهایی برای ما قابل فهم نبوده و در کنار دیگر آیات معنای آن روشن میشود. عجیب این است که آیات همچون چرخ دندههایی در کنار هم قرار گرفته و سؤالات معرفتی را باهم پاسخ میدهند. بنابراین نباید توقع داشت بدون تلاش بتوانیم مفاهیم آن را دریابیم وگرنه نیازی به تفکر و تدبر برای فهم آن نبود.
بنابراین نتیجه آن است که همه میتوانند و باید سعی کنند از قرآنکریم استفاده نمایند اما توجه داشته باشند که فهم بسیاری از آیات نیازمند تخصص در سطوح مختلف بوده و حتی در مواردی ممکن است تنها معصوم (علیهالسلام) به فهم برخی اسرار دسترسی داشته باشد. به قول روایت: «ظاهره انیق و باطنه عمیق: ظاهر آن زیبا و باطن آن ژرف است.» (۱۲)
پیشنهادی برای انس و تدبر در قرآنکریم
پیوند ما با کتاب خدا کم است. تاریخ از کسانی یاد میکند که با شنیدن آیهای و فهم آن و نیز تطبیقش بر زندگی و حال خودشان، فریادها برآوردهاند، جانشان عوض شده و روزگاری دیگر را تجربه کردهاند. هنوز هم نمونههایی را میشناسم که با شنیدن برخی آیات اشک در چشمانشان جمع میشود و از خود بیرون میروند.
میخواهیم به پیشنهادی عملی برای برنامه انس با کتاب خدا اشاره کنیم. این برنامه میتواند بسیار کاربردی و مؤثر باشد و در طول زمان، موجب محکم شدن پیوند شما با قرآنکریم گردد.
۱ – قرآنی تهیه کنید که در حاشیه آن ترجمه مفردات (تک تک کلمات) قرآنکریم آمده باشد. ترجمهای از استاد ابوالفضل بهرام پور با این ویژگی منتشر شده است. دفتری نیز برای این انس تهیه نمایید.
توضیح: نسخه ای از قرآنکریم با ترجمه مفردات و نیز خود آیات توسط استاد بهرامپور از سوی انتشارات آوای قرآن منتشر شده است. البته نسخه ای هم فقط با ترجمه مفردات (و بدون ترجمه خود عبارت آیات) چاپ شده که توصیه نمیشود. برای تهیه قرآن همراه با ترجمه مفردات و نیز ترجمه جملات، با فروشگاه انتشارات یاد شده تماس بگیرید. (۰۲۵۳۷۷۴۱۰۰۴)
۲ – روزی یک صفحه از قرآنکریم را با این روش مرور کنید: بار اول، عربی آیات را بخوانید. بار دوم با مشاهده ترجمه کلمات (که در حاشیه قرآن یاد شده وجود دارد)، تلاش کنید متن عربی را بفهمید. بار سوم که تا حدودی معنا را فهمیدید، از نقاط ابهام خود سؤال طرح کنید. برای نمونه، وقتی می بینید خداوند میفرماید: «یا ایها الذین آمنوا»، به خود بگویید چرا خداوند از تعبیر «یا ایها الناس» یا «یا ایها المسلمون» استفاده نکرد؟ به خود بگویید با خواندن این آیه، چه سؤالی به نظرم میرسد؟ سعی کنید سؤالات، واقعا سؤال شما باشد. چند مورد از سؤالات خود را در دفتری که برای این کار آماده کردهاید، بنویسید. از زیاد شده سؤالات نگران نشوید اما اصراری بر زیاد شده سؤالات هم (به ویژه در مراحل اولیه) نداشته باشید.
۳ – در کنار ادامه دادن به برنامه مرور یک صفحه در روز، تلاش کنید با مراجعه به ترجمهها، تفاسیر، متخصصان و … پاسخ برخی سؤالات خود را بیابید.
۴ –ثبت این سؤالات موجب میشود ذهن شما درگیر یافتن پاسخ به آنها باشد و گاهی با رسیده به صفحات جلوتر، مشاهده میکنید که برخی سؤالات گذشته شما از خود قرآنکریم پاسخ داده میشود.
۵ – وقتی یک بار مرور قرآنکریم به این روش تمام شد، دفعات دوم و سوم و … را آغاز کنید. در هر بار مرور قرآنکریم، سعی کنید برای پاسخ برخی دیگر از سؤالاتتان، به کتابهای تفسیر و متخصصان مراجعه نمایید. خواندن تفسیر از اول تا آخر دوره ممکن است خسته کننده بوده و با عطش کافی همراه نباشد اما پیگیری سؤالات مهمتان از تفاسیر، به شما جانی دوباره میبخشد.
۶ – حتماً تلاوتهای مختلفی را تهیه کنید و هر چند ماه یکبار، تلاوتی از میان آنها که صدای قاری و آیات منتخب به دلتان مینشیند، انتخاب کنید و بارها و بارها آن را در فرصتهای بین کارهایتان گوش کنید. این موجب میشود ارتباط سمعی برقرار شده و دلنشینی آیات را هم احساس کنید. آن قدر گوش کنید که تلاوت را ناخواسته حفظ شوید و بعد به سراغ تلاوتی دیگر بروید.
دو ویژگی این روش
۱ – کم کم با سؤال به سراغ قرآنکریم میروید و به این ترتیب، وقتی پاسخی زیبا و بلند از آن مییابید، اعجاز معرفتیاش را حس میکنید.
۲ – «هیچ» ترجمهای هر چقدر هم خوب باشد، خود قرآن نیست. در این روش به تدریج میتوانید از خود قرآنکریم استفاده کنید و نه فقط ترجمه. درباره تفاوت میان عربی آیات و ترجمه آنها میتوان به تفصیل در فرصتی دیگر سخن گفت اما کسی که از این روش استفاده کند، تا حدودی تفاوت اثرگذاری ترجمه و اصل را خواهد فهمید.
پاورقی
۱. مبارکه آل عمران، آیه ۷
۲. مرحوم استرآبادی، به نقل از تفسیر تسنیم
۳. روضه کافی، ج، ۸ ص ۷
۴. تفسیر تسنیم، ج ۱، ص ۸۶ ـ ۹۸.
۵. سوره مبارکه محمد، آیه ۲۴
۶. سوره مبارکه قمر،آیه ۱۷
۷. سوره مبارکه مائده، آیه ۱۵
۸. الفایق فی غریب الحدیث ؛ ج۱ ؛ ص۱۵۷
۹. سوره مبارکه آل عمران، آیه ۷
۱۰. سوره مبارکه نحل، آیه ۴۴
۱۱. وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۳۲
۱۲. الکافی (ط – الإسلامیه)، ج۲، ص: ۵۹۹
سلام خسته نباشید استاد سوالی درباره صیغه داشتم ؟ امروز میبینم صیغه به عنوان یه امر حلال اسلام ولی رابطه یه زن مرد بدون صیغه یه رابطه نامشروع اون مرد زن بارضایت همدیگر رابطه برقرار میکنند میشه حرام .بعد صیغه این به فارسی معنی بشه راضی بودن مرد زن اشاره میکن خب یه سوالی ازمنپر سید شد یه زن مرد باهم رابطه ارتباط برقرار کنند میشه حرام اگه چند کلمه به عربی بگند به راضی هرجفت میشه حلال بعد چطور یه زن مرد یه رابطه نامشروع داشته باشند دوستی دختر پسرا حرام درادامه جدایی هرکدوم ازینا باعث افسردگی طرف مقابل دل شکستن طرف مقابل میشه به هرحال چند وقت بهم وابسته میشند حالا میایم سراغ صیغه حال بعد دوماه چند ماه صیغه قطع میشه به هرحال یه وابستگی میان اون دو نفر ایجاد میشه به هرحال نخواستن بعد یه مدت صیغه یه کدوم نخواستن را ادامه بدند این باعث افسردگی طرف دل شکستن طرف میشه خب این جفتش حلال حرام این زیان داره چه فرقی داره حالامثلا صیغه یک ساعت با یه کارزنا یه ساعت تو هرجفت مبلغ پول میدن چه فرقی داره اون به عربی صحبت میکنه اون به فارسی میگه راضیم بعد این صیغه تو جامعه هست بعد یه مدت رابطه چندماه بعد طرف ول کنه بره اونی که وابسته شد باعث دل شکستن طرف نیست که اینجا به عنوان یه رفع شهوت بود با اون کارحرام چه فرقی داره؟
سلام برادر عزیز
سوالاتی را که به هیچ مطلبی ظاهرا ارتباط ندارد،بی زحمت لااقل در این لینک مطرح فرمایید: https://mighatemehr.ir/fa/?page_id=2447
عرض به خدمتتان که:
این نکته مقدماتی را عرض کنم که به نظر ما صیغه موقت، فقط یک اجازه شرع است و نه الزاما یک توصیه. در واقع قانون خوب باید محدودیت هایش به نسبت هدفش حداقل باشد. در مورد تعدد زوجات و صیغه و … موضوع توصیه نیست بلکه این است که اگر کسی در شرایطی بود که بدون اایجاد آزار برای دیگران و با رعایت هدف و شرایط زندگی خود دید این کار برایش خوب است، به هر حال شرع راهی برای آن گذاشته باشد. این جواب فرمایشتان درباره وابستگی و … . بادقت بخوانید خلاصه عرض کردم.
حال
اجازه دهید به این سوال جواب دهیم که فرق بین صیغه کردن و زنا چیست.
واقعیت این است که ما به طور دقیق نمی دانیم فرق این دو چیست. به هر حال این مسئله مبتنی بر اثبات دین است. اما احتمالاتی که به ذهن حقیر می رسد را عرض می کنم. خواهش می کنم این احتمال ها را جایی به عنوان دلیل نقل نکنید بلکه اگر خواستید نقل کنید، با همین مقدمات و فقط به عنوان احتمال نقل فرمایید.
۱ – در صیغه، عده وجود دارد که نقش های زیادی دارد. (عده، زمانی است که بعد از اتمام صیغه باید خانم رعایت کند تا عقد بعدی اش) اول اینکه موجب می شود از صیغه های مکرر و گاه له کننده شخصیت و جسم خانم جلوگیری می کند؛ دوم اینکه موجب می شود اگر ناخواسته جنینی تشکیل شود، وضعیت پدر او کاملا معلوم باشد. اینکه بچه ای پدر داشته باشد، با بچه ای که پدرش اصلا معلوم نیست (همانند آنچه در کشورهای غربی اتفاق می افتد) خیلی متفاوت است.
۲- تعهد به صیغه، تعهد به نوعی قانون است. اینکه قبل از وارد شدن آنها به رابطه جنسی، همه چیز بین آنها مشخص باشد، اهمیت دارد. اگر ضیغه نباشد، گاهی قبل از اینکه بدانند رابطه آنان چه نوعی است، می بینند وارد رابطه شده اند. اگر برای زن در حین صیغه بودن مشکلی پیش آید، مرد به عنوان شوهر موقت او به او محرم است و متعهد است که به او کمک کند. به خلاف کسی که برای فقط کامجویی اقدام کرده و اگر چیزی پیش آید ممکن است به خود حق دهد که به اورژانس زنگ بزند و او را رها کند و برود.
۳ – وجود صیغه و زحمتی که دارد، می تواند موجب شود بلکه مرد به ازدواج دائم هم فکر کند چون صیغه فقط یک کامجویی خیابانی نیست بلکه سخن از تعهدی قانونی و شرعی هرچند کوچک در آن به میان می آید وممکن است این فضا موجب شود مرد به اینکه با همین خانم ازدواج دائم نماید و تن به تعهد ازدواج دهد، فکر کند.
۴ – یک نکته درون دینی هم به نظرم می رسد و آن اینکه روایت داریم وقتی عقدی خوانده می شود، خداوند اجازه ارتباط و محرمیت را در پی آن برای آنان صادر می کند. از نظر دینی، دو نفر که با هم زن و شوهر نشده اند، اصلا حق ارتباط جنسی ندارند. شاید این مکانیسمی تکوینی در پی داشته باشد که در روح آنان اثر بگذارد. این احتمال وجود دارد هرچند درون دینی است و کسی می تواند به آن معتقد باشد که باور به دین دارد.
زیاد روی این احتمالات وقت نگذاشتم. در آینده (دور) شاید در این مورد مطلبی دقیق تر بنویسیم. ان شاء الله.