صد بار آب

به قلم ساره ابراهیم کوچک

این محرم با خودم عهد کرده بودم تا جایی که می توانم در جلسات حضرت شرکت کنم و آمدن دختر کوچکمان نه تنها مانع رفتنمان نشود، که برکت حرکتمان گردد.

همین حضور، برایم خاطراتی رقم زدند که ناب ناب اند.

از ۶ ماهگی دخترم تا حالا هیچ وقت نشده که بدون همراه داشتن آب از خونه بیرون برویم. روز عاشورا شیشه آب دخترم جا ماند. در راه رفتن به روضه بودیم که گرسنه از خواب بیدار شد و سوپش را فورا خورد و ادامه مسیر دادیم . بعد از مدت کوتاهی تشنه شده بود. در دقیقه ۱۰۰ بار گفت «آب».

تمام حضار در تلاطم جور کردن آب بودند. از ۴ طرف جلسه آب رسید و همه با روضه ی دختر ما هم بسیار گریه کردند و اشک ریختند. خلاصه شد روضه خوان …

صد بار آب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

اسکرول