نقدی بر اظهارات الناز حبیبی درباره ازدواج و برآورده کردن نیازهای جنسی
این بازیگر مشهور، متوجه نیست که ایده جنسی او، راه بی تعهدی را بر مردان جامعه باز می کند و به جای اینکه یک نفر مثل او از همسرش دور و جدا شود، صدها و هزاران خانواده دچار این اتفاق خواهند شد. دنیای بی تعهدی زنان و مردان به یکدیگر، دنیای سختی است و این آدم ها هستند که با اظهارات جاهلانه یا گاه مغرضانه خود، چنین دنیایی را رقم می زنند.
خانم حبیبی! شاید شما به خاطر شهرت، زیبایی و پول خودت بتوانی هروقت خواستی قلب و تعهد (هرچند موقت) هر مردی را که می خواهی به دست بیاوری اما همه زنان جامعه ما در دنیای بی تعهدی که شما تئوری اش را ارائه کردید، نخواهند توانست در رقابتی که امثال شما ایجاد می کنید موفق شوند. مرد باید برای به دست آوردن یک بانوی شریف، به او متعهد شود که تا حد توان از وی حمایت می کند. مرد باید بنا داشته باشد پای همسر و فرزندانش بماند. شما با چراغ سبز نشان دادن به مردان جامعه برای برطرف کردن بدون تعهد ازدواج نسبت به نیاز جنسی خود، آنان را بی تعهد نسبت به بانوان و فرزندان مظلوم این جامعه می کنید. آیا فکری هم برای جنین های معصومی که در این ایده هوس گرایانه سقط خواهند شد کرده اید؟ آیا می توانید تعهد دهید در چنین رابطه ای اگر طفلی می خواست به دروازه های این جهان پا بگذارد، پدر و مادری داشته باشد و او را به قتل نرسانند (سقط نکنند)؟
وقتی شما مجوز می دهید مردان متعهد به ازدواج نباشند و با هر دختری بیرون چارچوب ازدواج ارتباط برقرار کنند، خواهید دید که خواستگار نیست و کسی حاضر به تعهد ازدواج نیست. شما پول دارید و زیبایی و بالاخره انگار کسی را پیدا می کنید. آن کسی که مثل شما شهرت و پول و زیبایی ندارد، چه باید کند؟ باید بسوزد و بسازد و از مادر شدن و همسر شدن محروم شود چون از نظر شما بدون ازدواج هم می توان نیاز جنسی را برطرف کرد؟ چیزی جز فساد می توان به این جهت گیری نام نهاد؟
لطفا تحلیل و شناخت خود از محیط خویش را به کل جامعه متعهد و اخلاقی ایران نسبت ندهید. اگر هم چیزی در گروهی دیدید، به جای پذیرفتن آن، افسوس خورید و تلاش کنید آن را اصلاح کنید. همچون بی اخلاقی های محیط زیستی که برای اصلاحش تلاش می کنیم، برای تعهد بانوان و آقایان جامعه نیز باید تلاش کنیم.
ماجرا چه بود؟
یک آنونس کوتاه از گفتوگوی زهرا داوونژاد با الناز حبیبی در فضای مجازی به بهانه اکران فیلم سهیلا شماره ۱۷ منتشر شده است که بازیگر آن در مقام یک نظریه پرداز اجتماعی میگوید:
«الان هیچ کس دلش نمیخواهد ازدواج کند، خواستگار و این حرفها هم که دیگر وجود ندارد، شاید من دلم نخواهد هیچ وقت ازدواج کنم. زهرا داوودنژاد در ادامه از او میپرسد: «تو جزء کسانی بودی که قبلا ازدواج کردی و این تجربه را داری، آدمی که نمیخواهد ازدواج کند دغدغههای جنسیاش چه میشود؟»
النازحبیبی در پاسخ به این سئوال اشاره میکند: «مگر الان همه دارند ازدواج میکنند؟ اگر به جای خیلی از کتابهای درسیمان یکسری چیزهای دیگر برای ادامه زندگی به ما یاد میدادند، ما الان خیلی آدمهای موفقتری به لحاظ روانی بودیم. الان ما آقایانی را میبینیم که سن بالایی دارند، زن دارند، دوست دختر هم دارند، کمه؟»
زهرا داوودنژاد از او میپرسد بزرگترین دروغی که در یک رابطه میتوانیم به هم دیگر بگوییم چیست؟ حبیبی پاسخ میدهد:
««من تا آخر عمر با تو میمانم»؛ این دروغترین حرفی است که در یک رابطه زده میشود. تو از کجا میدانی تا آخر عمرت باقی میمانی؟!»