به قلم حجتالله حاجیکاظم
چرا باید خانمها در نماز مثلاً چادر سر کنند؟ وقتی خانمها کنار محارم و همسرشان میتوانند بدون برخی پوششها باشند، چرا جلوی خدا نمیتوانند؟ مگر خدا نامحرم است؟ یا اینکه میخواهد سخت بگیرد؟ فلسفه این پوشش چیست ؟ چرا جایی که جز خداوند کسی شاهد و ناظر شخص نیست چرا باید محجبه باشد؟ چرا برای مردان چنین حکمی وجود ندارد؟ اینها سوالاتی است که یا برای فهم و یا برای ایجاد شبهه پرسیده میشود.
بیان شبهه
این شبهه در برخی پایگاههای ضد دین نیز جنجال آفرین شده است. در واقع استدلال شبهه پردازان این است که: وقتی بررسی میکنیم، میبینیم هیچ دلیلی برای محجبه نماز خواندن وجود ندارد به جز اینکه خدا خود را نسبت به زنان نامحرم میداند. خدایی که به نصف انسانها نامحرم باشد، خدا نیست. پس دین ناحق است.
مقدمه پاسخ
قبل از همه می دانیم که چادر سر کردن در نماز واجب نیست بلکه حجاب داشتن به معنای پوشاندن قسمتهای بیان شده، کافی است. اما برای پاسخ به این نوع سؤالات که درباره فلسفه احکام بحث میکنند، توجه شود که دینداران، بر اساس دلایل عقلی پذیرش دین، به آن اعتماد دارند و میدانند همه احکام الهی فلسفه ای دارد و برای رشد آدمها فایده ای خواهد داشت. این اعتماد بر اساس دلایل عقلی ورود به اصل دین، عقلانی است.
اما گاهی در مورد برخی احکام سؤالات جدی ای برای ما ایجاد میشود که میتوانیم با تفکر در فلسفه آن و احتمالاتی که به نظرمان میرسد (که البته ممکن است حکمت اصلی نباشد)، تردید ما برطرف شود. در واقع شبهه میخواهد بگوید این حکم الهی هیچ فلسفه عقلانی ای نمیتواند داشته باشد اما ما با تأمل و احتمالاتی که مطرح میکنیم، به این نتیجه میرسیم که احتمالاتی عقلانی وجود دارد. پس شبهه بی اثر میشود. بنابراین کافی است احتمالاتی را پیدا کنیم. البته ممکن است حکمت اصلی، چیزهایی غیر از این احتمالات هم باشد.
برخی گفتهاند به این خاطر حجاب در نماز لازم است که ممکن است نامحرمی از راه برسد و خانم را بدون حجاب ببیند اما این جواب اشکالی دارد و آن این است که از نظر فقه، حتی در هنگام نماز در اتاق دربسته نیز رعایت حجاب لازم است.
احتمال اول: ارتباط بین زن کامل و حجاب
وقتی انسان خود را در مقابل خدایی که مظهر همه خوبیهاست قرار میدهد و او را میپرستد، میخواهد مثل خداوند خوب و بزرگ شود و در واقع برای نزدیک شدن به آن خدای بزرگ نماز میخواند. این حس نزدیکی به او وقتی با حجاب همراه میشود، این حس را در آنان ایجاد میکند که زن مطلوب و کامل، زنی است که همراه حجاب است و عفت را میپسندد. به عبارت دیگر وقتی شما خود را در محضر خدا که همه خوبیهاست با حجاب «میبینی»، خود را با رعایت حجاب «مطلوب تر و بزرگ تر و زیباتر» حس میکنی؛ نه بدون حجاب. نماز، حالتی است که گویا آنگونه که باید باشی مقابل خدا میایستی نه آنگونه که هستی.
اگر سؤال شود پس چرا رعایت حجاب بر آقایان لازم نیست و مگر آنان نیز نباید عفت داشته باشند، خواهیم گفت که عفت مردان، بیشتر در حفظ چشم و ذهن است در حالی که برای خانمها، به خاطر شدت احساسات و جذابیت بیشتر، عفت آنان بیشتر از مردان در حجاب است.
احتمال دوم: تشویق بیشتر خانمها به رعایت حجاب از طریق محبت الهی
نمازگزار میداند خداوند او را در حالت نماز دوست دارد به همین خاطر وقتی با حجاب در محضر خداوند میایستد، این حس در او ایجاد میشود که خداوند، حجاب او را نیز دوست دارد و حس محبت نسبت به خداوند، موجب علاقه مندی بیشتر به حجاب به عنوان جلوه عفت برای جامعه میشود. وقتی با خدا همراه با حجاب گفتگو میکنید، حس میکنید خداوند بیشتر دوست دارد شما را با حجاب ببیند.
احتمال سوم: افزایش حضور قلب در نماز
البته این دلیل را به عنوان دلیلی کمکی (و نه به تنهایی) مطرح می نماییم. اگر بپذیریم که توجه خانم ها نسبت به زیبایی خودشان زیاد است (لااقل متوجه می شویم بیشتر از توجه آقایان به زیبایی خودشان است)، محجبه نماز خواندن آنان موجب می شود بخش قابل توجهی از عوامل جلب توجه از میان برود. برای مثال، اینکه خانم غیر محجبه در نماز نگران به هم خوردن سشوآر موی خود باشد، موجب حواس پرتی او می شود. (البته در آقایان نیز گاهی این عوامل وجود دارد اما احکام ناظر به عموم است.)
اگر گفته شود خود لباسی که به عنوان حجاب استفاده می شود موجب حواس پرتی می شود، خواهیم گفت ظاهراً لباس، اثر مشغول کنندگی کمتری دارد؛ در عمل هم می بینیم خانم ها برای حجاب نماز خود، به دنبال تفاخر و زینت آلات و … (که برای خود آنان و دیگران جلب توجه کند) نمی روند در حالی که در جلسات مولودی و روضه و … ویژه خواهران، نوع لباس و آرایش و … گاهی آنها را تا حدود زیادی از محتوای جلسه غافل می کند. حساب کنید اگر همین وضع برای نمازهای جماعت خواهران پیش می آمد، چه می شد؟ البته برخلاف حجاب اجتماعی، زیور کردن برای خانم ها در نماز مستحب است (خذوا زینتکم عند کل مسجد) و لذا زینت کردن روی حجاب، منافعی بیشتر از ضرر حواس پرتی دارد. برای مثال شاید می خواهند زینتت را در طول الهی شدن قرار دهی. اما در عین حال از شلوغ کردن محل نماز که موجب حواس پرتی شود منع شده است.
(با تشکر از سرکار خانم فاخری و سرکار خانم ابراهیم کوچک که این دلیل را تبیین نمودند.)
سه نکته پایانی
البته اینکه بدون حجاب نمیتوان با خداوند حرف زد، سخنی کاملاً نادرست است زیرا در فقه، هرکس در هر حالتی حتی زمانی که هیچ لباسی بر تن نداشته باشد، نه تنها در محضر خداست، بلکه میتواند در همان حال با خدا سخن بگوید و ذکر و یاد خدا بگوید. پس حجاب نماز شرط سخن گفتن با خدا نیست بلکه شرط نماز به عنوان کاملترین عبادت است.
توجه شود که این احتمالات میتواند همگی در کنار هم نیز درست بوده و حتماً نکات دیگری نیز هست که ما آنها را درک نکردهایم. اما این بررسی لااقل شبهه کسانی را که این حکم اسلامی را متناقض می پندارند، کاملاً برطرف کرده بلکه زیبایی های احتمالی آن را نشان می دهد.
یکی از تفاوت های دیگر حجاب نماز و حجاب اجتماعی، این است که پوشاندن پا تا مچ جلوی نامحرم لازم است اما در نماز لازم نیست. این ها سرنخ هایی برای تأملات احتمالی ایجاد می کند که البته نباید به عنوان حکمت اصلی از تشریع تصور شود که در این صورت بدعت نهاده شده است.
گرچه ما حکمت این حکم را به طور کامل درک نمیکنیم. اما حکمتهایی که شما مطرح کردید نسبتا خوب بود. احسنت
بله.
تشکر.
باسلام
چون نماز کاملترین عبادت است پس باید کاملترین شرایط و بالاترین آداب را داشته باشد
از قبیل؛ تطهیر، قبله، صحت الفاظ، حجاب کامل و…
باسلام
چون نماز کاملترین عبادت است پس باید کاملترین شرایط و بالاترین آداب را داشته باشد
از قبیل؛ تطهیر، قبله، صحت الفاظ، حجاب کامل و…