حجت الله حاجی کاظم/ آبانماه ۹۶
چشمهای بی اندازه بزرگ شخصیتهای ژاپنی را یادتان میآید؟ از ممول و دختر مهربون تا ایکیو سان و فوتبالیستها.
چشمهایی که ارتفاعش گاهی از دهان شخصیت بیشتر میشد.
گفتهاند انگیزه کمپانیهایی مثل «انیمیشن سازی توئی»، سازگاری با طبع غربی برای فروش بیشتر بوده است.
اما این حرف هم که آنان با این کار میخواهند روی فیزیک چند نسل بعد خود اثر بگذارند، حرف خیلی عجیبی نیست.
حالا لطیفههای هنرمندانه ما را درباره دختران این سرزمین ببینید.
دختران در لطیفهها نادان نشان داده میشوند.
رانندگی آنان سوژه خنده است و تنها دلخوشی آنها، تنوع لباس و آرایش.
گفتهاند: «مورد داشتیم دختره با دنده اتومات هم خاموش کرده!»
یا «مورد داشتیم دختره داشته رانندگى میکرده یادش رفته دنده چنده؛ زده کنار دوباره از دنده یک شروع کرده!»
یا «مورد داشتیم دختره دانشگاه قبول شده نمیدونسته چی بپوشه انصراف داده!».
این لطیفههای بانمک، خنده را بر لبهای خود دختران نیز می نشاند اما حواسمان به سرانجام ماجرا نیست.
دختران ما، مادران آینده هستند؛ مادرانی که باید صبور و اهل تدبیر باشند؛ قرار است مدیر عاطفههای خانواده باشند.
و اگر به جایی برسیم که خودشان هم توان فکری خودشان را مسخره کنند،
و خودشان هم تمام زندگی یک زن را در لباسش ببینند،
دور نیست که نگاه آنان به دختر و زن، همین شود.
سرانجام ماجرای چنین جامعهای، ناتوان شدن مادران آینده است.
مادرانی که مادرانشان، هر کدام ۵ یا ۶ فرزند را در زندگیهای دشوار گذشته تربیت میکردند.
دختران جامعه خود را باور داشته باشیم و سمت و سوی لطیفههایمان را تغییر دهیم.