آیا مسیحیت دین محبت است و اسلام دین خشونت؟

این بحث، جوانب بسیار گسترده ای دارد که در این مجال، بنا نداریم به همه جنبه ها بپردازیم.

فقط بخشی از بحث انجام شده در شبکه هادی نت را برای نمونه آورده ام:

نظرتون چیه؟؟؟««« مسیحیا یکشنبه ها میرن کلیسا , برای سلامتی مردم جهان دعا میکنن تو ایران مردم جمعه ها میرن نماز جمعه , برای بیشتر مردم دنیا آرزوی مرگ میکنن »»»

دیدگاه

مَتى تَرانا وَ نَراکَ

اولا اینکه کی میگه مارو دعا میکنن!
دوما ما میگیم مرگ بر آمریکا منظورمین دولت آمریکاست , اگه شما منظورت ملت آمریکاست منظورت رو اصلاح کن!
سوما ما نمیگیم مرگ بر چین ولی میگم مرگ بر آمریکا چون حضرت زهرا گفتن لعنت به عمر و ابوبکر ولی کسی اصحاب یهودی در فدک رو لعن نکرد که هیچ بهشون کار هم دادن!پس باید دید که آیا آمریکا و چین یکی هستن؟آیا چین به اسرائیل صلاح میده تا مسلمونارو بکشن؟(خواهشا بحث میانمار رو ÷یش نکشین که به دولت چین ربط نداره , روسیه هم ی زمانی علیهش شعار میدادیم اما حالا علتی نداره علیهش شعار بدیم)
چهارمین نکته اینکه تولی و تبری با هم هست!!
پنجم اینکه خدا توی قرآن به ÷یامبر گفته برای منافقا و ظالم ها دعا نکن که من نمیپذیرم!
ششم اینکه ما از خدامونه که آمریکا سر عقل بیاد و این فرطزند نامشروع رو ترک کنه , مگه رهبر نگفتن؟
نکته ی آخر اینکه کشور ما کشور اسلامی هست , البته رهبر هم گفتن اینایی که میگن صددرصد اسلامی هست قلو میکنن و دروغ میگن , ما هدفمون رسیدن به تمدن اسلامی هست , و انسان ذاتا سر هدف به جنگ برمیخیزه نه برای تاریخ و حتی حال!نمونش آمریکا که به خاطر اینکه در آینده نفت کم میشه و کمیاب اومد عراق رو گرفت تا غیر از اینکه شیعه رو سرکوب کنه و بیاد همسایه ی ایران بشه از عظیم ترین چاه های نفتی دنیا نفت بدزده برای آینده و هدفش!

حجت

منصفانه به نظرم می رسد:
۱- پست آقا مجتبی عزیز، طنزگونه است (مسیحیا – دعا برای مردم جهان (یعنی همه مردم جهان) /// مسلمونا – بیشتر مردم دنیا) و اطمینان دارم ایشان هم دنبال مطلق گفتن این موضوع نبودند بلکه این جمله را به عنوان یک اعتراض به برداشت اختلاف در محبت مسلمان ها و مسیحیان آورده اند. لذا نقد کردن اطلاق جمله،‌ پاک کردن صورت مسئله است.

۲- اگر کمی از بیرون خودمان به خود بنگریم، به نظر حقیر،‌ دغدغه آقا مجتبی بسیار بسیار به جا است. با این بیان:
داستان های فانتزی کوتاهی که همه از عشق و محبت به دیگران و به خدا می گوید، عمدتا محصول مسیحیت است و این نشان دهنده محبتی بودن این دین می باشد. حتی اگر دولت آمریکا مردم را برای جنگ با دیگران فریب می دهد، نمی گوید بیایید خون مردم را در شیشه کنیم. می گوید بیایید بجنگیم و آزادی و دموکراسی را فراگیر کنیم و مردم را از استبداد و جهل نجات دهیم. لذا جنایات آمریکا، نشان قطعی از بی رحمی مردمشان نیست.
در حالی که در نگاه غالب میان ما،‌ از غلبه توجه به عذاب و نفرین و لعن و … به عنوان نتایج دینداری می توان سخن گفت.

بنده هم مثل دوستان، بنا دارم مدافع حریم حق باشم اما شبهه را باید دقیق تحلیل کرد.
حتما جواب های خوبی دارد چرا که از دلایل کلامی فهمیده ایم اسلام حق است.

مَتى تَرانا وَ نَراکَ

پس حالا که قراره بحث به این سمت بره بهتره ۲.۳تا نکته رو خوب قت کنیم:
۱- دینی که شما میگین به عنوان مسیحیت دین واقعی نیست ، دینی که همش داستان های عاشقانه داشته باشه مفت نمی ارزه!!
چرا فکر میکنین مسیحی ها خیلی آدم های با محبتی هستند؟این داستان ها هم به خاطر نقص خانواده در جوامع غرب هست!!
وقتی که خانواده میپاشه برای سرکوب کردن نیاز محبت از طرف همسر ،‌مادر ،‌فرزند و … در قالب داستان خودش رو نشون میده!!
درسته ما آدم های تندخویی هستیم اما اینکه بگیم مسلمونا نسبت به مسیحیت فلانا کاملا غلطه ،‌کدوم مسیحیت؟مسیحیت با اعتقاد تثلیث؟

۲- اسلام آمریکایی دقیقا همینه ،‌همه با هم خوب باشن و حس ظلم ستیزی نباشه تا ظالما کار خودشون رو بکنن ، حضرت علی میگن شما باید حقتون رو از ظالم بگیرین که نگیرین ظالم تر میشه و شما مقصرین ، اما در دلتون او را ببخشین!!به این میگن محبت ،‌حقت رو بخوای ولی ببخشیش!!نه اینکه بگی سمت راست صورتم زدی سمت چپ هم بزن!!این حماقته!!
شاهد بحث منم اینجاست که آمریکا کتاب های فارسی ای که به افغانستان فرستادیم رو برگردون و گفت آیات جهادش رو حذف کنین!!

۳- توی تعریف از غرب هرگز مبالغه نکنیم ، همین افرادی که از محبتشون حرف میزنیم ، کسایی هستن که ی جوون ۲۰ساله اسلحه برمیداره دوستش رو میکشه ، همینا هستن در برابر قتل عام ها سکوت کردند ، همین ها هستن که توی فیلم هاشون پر از خشونت و مشکلات اخلاقی هست!!

مَتى تَرانا وَ نَراکَ

The Shawshank Redemption
The Godfather
The Godfather: Part II
Pulp Fiction
The Good, the Bad and the Ugly
Angry Men
Schindler’s Lis
The Dark Knight
The Lord of the Rings: The Return of the King
Fight Club

اینا ۱۰تا فیلم برتر تاریخ به انتخاب مردم تو سایت imdb هست!!(مردم یعنی عموم جامعه ی غرب) حالا کدومش محبت توش فوران میکنه؟
گادفادر که راجع به مافیاست!
ارباب حلقه ها که همش خشونت و آخرالزمانی است!
فایت کلاب که اسمش معلومه ، محور داستان درباره ی کلوپ مشت زنی هست!!

کدومش سرشار از عشق و دعای خیره؟؟

بماند مثال های واقعیش و سیاست های خارجیشون و …!!

حجت

دوست عزیزم!

خیلی تحقیق خوبی بود. ممنون از وقت گذاشتنتان.
شیوه حقیر در بحث با دوستان، این است که اول دلایل ضعیف خودمان را نقد می کنیم و بعد به بررسی دلایل می پردازیم.
خواهش می کنم حوصله کنید.
بنده هم چند نکته عرض کنم:

۱- داستان های عاشقانه کلام مسیحیت، درباره عشق به خداست و عشق، تبعیت می آورد. خود محبت الهی هم یکی از اهداف اصلی است.
قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ … ﴿آل‏عمران‏، ۳۱﴾
بنابراین،‌ نفی آموزه حب با عبارت مفت نیارزیدن، معقول نیست.

۲- بحث بنده، بر سر رفتار فعلی و یا انحرافات اعتقادی و اخلاقی مسیحیان نیست. این انحرافات آنان (تثلیث و تزلزل بنیان خانواده و …) را کاملا قبول دارم. بحث بر سر وجود آموزه های مهرورزانه است. نباید از انصاف بگذریم. البته تحلیل خاصی هم دارد.

۳- اسلام آمریکایی ابعادی داره. یکی از ابعادش همان است که فرمودید. البته من قبول ندارم که بخشش دیگران کار زشتیه. متاسفانه اسلام را خوب نفهمیده ایم.
یادمان رفته:
البقره : ۲۱۹ … وَ یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ : می پرسند چه چیزی انفاق کنیم؟ بگو عفو.
واژه عفو ۳۵ بار و واژه صفح ۸ بار آمده (واژه های دیگری هم در مورد گذشت داریم.)

البته آیات جهاد، قصاص و … نیز برای جلوگیری از صدمات اجتماعی ظالمان وجود دارد و باید و باید اجرا گردد اما با توجه به اصول فقه شیعه، اصل، برائت ذمه و عفو است.

۴- بنده در مورد هیچ کس مبالغه نخواهم کرد. همین هفته گذشته،‌ گرداننده حلقه ای فکری در نقد سیاست غرب در سلامت جنسی بودم اما در حد توان منصفانه. در پست های بعد خواهید دید که این گونه نیست. سخن شما را قبول دارم که غرب سرشار از خشونت خفته است. اما این نیاز به استدلال دارد.

حجت

در مورد انتخاب ۱۰تا فیلم برتر تاریخ به انتخاب مردم تو سایت imdb ، قبول دارم که مظنه خوبی می دهد اما با اجازتون می خواستم کمی نقدش کنم. نقد من به معنای نفی خشونت غرب نیست:

۱- پدر خوانده، یک فیلم حرفه ای کلاسیک محسوب می شود و توجه به آن، نشانه توجه تخصصی به فیلم است.
۲- فیلم های ژانر وحشت،‌ موجب افزایش خشونت می شود اما علاقه به آنها، ممکن است به خاطر هیجان فیلم باشد.
۳- ارباب حلقه ها،‌ بسیار کمتر از آنکه خشونت داشته باشد، دارای مضامین فلسفی (گاها برخاسته از فلسفه پایان تاریخ صهیون) و نجات بخشی است.

البته عرض کردم که کلیت سخن شما را قبول دارم اما دلیلتان خالی از نقد نیست.

نکته دیگر اینکه وقتی می توانید خشونت در میان دو جامعه را مقایسه کنید که شرایط آزمون برابری وجود داشته باشد. نه تنها این شرایط در مقایسه شما برقرار نبود،‌ بلکه رکن دوم که جامعه خودمان باشد، بررسی نشده بود.

چند روز پیش در یکی از سایت های ایرانی خرید فیلم و سریال در محصولات پر فروش دقت می کردم.
متاسفانه همین نوع مشکلات در کاربران ما وجود دارد.
بسیار تاسف خوردم که بیشترین آمار مربوط به فیلم آموزش رقص بود.
این را نمی توان دلیل تام برای بررسی یک موضوع گرفت. باید علل اجتماعی و .. آن را شناخت.

معادله ۱۰ متغیره را به تنهایی نمی توانید حل کنید مگر در کنار ۹ معادله دیگر.

حجت

با اجازه دوستان نظر خودم را هم پیرامون موضوع عرض می کنم و منتظر نقدهای دوستان هستم. خواهشم این است که هر جای آن منطقی بود هم بفرمایید.
(منظورم از مسیحیت و یهودیت در اینجا،‌ قرائت غالب از مسیحیت و یهودیت تحریف شده امروز است)

۱- شالوده حقیقت همه ادیان (تا جایی که تحریف نشده باشد) سرشار از محبت و عشق الهی و انسانی است. اسلام، مسیحیت، یهودیت و …

۲- شالوده حقیقت همه ادیان سرشار از احکامی است که جلوی گسترش جریان باطل و ظلم و ستم را با راه هایی کاملا منطقی و عقلانی بگیرد.

۳- متاسفانه در یهودیت، به خاطر تحریفات ناشی از مطامع، جوهره محبتی بسیار بسیار کم رنگ شده و نوعی نژاد پرستی خشن به نام حفظ آرمان ها حاکم گشته است: مِنَ الَّذینَ هادُوا یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ یَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَیْنا وَ اسْمَعْ غَیْرَ مُسْمَعٍ وَ راعِنا لَیًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِی الدِّینِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اسْمَعْ وَ انْظُرْنا لَکانَ خَیْراً لَهُمْ وَ أَقْوَمَ وَ لکِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِکُفْرِهِمْ فَلا یُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلیلاً (النساء:۴۶)

۴- متاسفانه در مسیحیت،‌ جنبه اجتماعی دین کاملا سلب شده است و تنها جنبه های محبتی و روحی آن (آن هم به طور ناقص و یک سویه و فاقد استدلال کافی) باقی مانده تا مسیحیت تنها به دینی در جهت اقناع اجتماعی و ساکت در برابر تحولات تبدیل شود.

۵- متاسفانه در اسلام،‌ به خاطر دور شدن عامه مردم از قرآن کریم و روایات،‌ جمع کردن میان جنبه های اجتماعی دین و مهر و محبت های الهی، فراموش شده است. این موضوع صرفا به روحانیت و حکومت دینی بر نمی گردد. همه این ها هم جزوی از بدنه جامعه هستند. بلکه به کم بودن انس تک تک مردم باز می گردد. در روایات مدارات الناس،‌ چه قدر کار کردیم؟ آیا می دانید قسمتی از بودجه صدقات را می توان به کفار و دیگر ادیان داد تا محبتشان را به اسلام و مسلمین جلب کرد؟ إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساکینِ وَ الْعامِلینَ عَلَیْها وَ الْمُؤَلَّفَهِ قُلُوبُهُمْ … التوبه : ۶۰

جمع بندی: در روایات، اشاره شده که با اقتدای حضرت مسیح (علیه السلام) به امام عصر (عج)، بسیاری از مسیحیان به حضرت می پیوندند و این نشان از ظرفیت بالای این دین در گرایش به حق دارد. یهودیان امروز،‌ مهاجم، تحریف گر، تمامیت خواه و مستبدند.‌ مسیحیت امروز، ظرفیت بازیچه شدن را دارد و در ایجاد این ظرفیت،‌ یهودیان هم بی نقش نبودند. مسیحیان،‌ در جنگ های صلیبی بازیچه شاهزادگان قدرت طلب شدند. مسیحیان در ستم های امروز اسرائیل،‌ بازیچه صهیونیسم هستند. مسیحیت مثل «آمفوتر» شده است. حتی نسبت به توهین به پیامبر خودش هم حساسیت زدایی شده است.

این مسیحیت چگونه می تواند با اسلامی که ادعای آزاد بخشی مستضعفان و محرومان،‌ ساختارسازی و دوری از مستکبران دارد مقایسه شود.

حجت

یک نکته درباره شعار «مرگ بر … »

من واقعا نمی دانم این شعار اولین بار از کجا آمده است. اما چند نکته مشخص است:

۱- ظاهرا این عبارت را نمازگزاران جمعه ابداع نکردند. ظاهرا از قبل از انقلاب در میان مردم بوده است و به معنای ابراز بیزاری شدید به کار می رفته. قبلا مردم در مورد رجال سیاسی هم به کار برده اند. آیا واقعا همه مرگ آنان را می خواستند؟ به نظرم معنایش مرگ نیست و متاسفانه از این لفظ برای معنای دیگر استفاده شده است.

۲- به معنای دوست نداشتن و بیزاری از جریان های باطل آمریکا و انگلیس و … و ادامه لعن نسبت به دشمنان خدا قابل پذیرش است. (لبته لعن، تفسیر و معنایی دقیق تر از آنچه تصور می شود دارد که جای بحث آن نیست.) إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا … أُولَـئِکَ یَلعَنُهُمُ اللّهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ – سوره : البقره – آیه : ۱۵۹

۳- «مرگ بر … » به چه معناست؟ آیا این است که خدا فلانی را بکشد؟ آیا به معنای این است که من فلانی را می کشم؟ هردو معنا با اشکال روبروست. وجود جریان باطل خوب نیست اما باید طبق احکام با آنان رفتار کنیم. گاهی تألیف قلب هایشان با محبت به آنان، گاهی بستن پیمان، گاهی هم دفاع در برابر تجاوز. در زمان غیبت امام معصوم (علیه السلام) هیچ کدام از مراجع محترم اجازه حمله ابتدایی به آنان را نمی دهند. (به تصریح ادله شرعی) ضمن اینکه آنان به تصریح آیات الهی، تا جایی که فتنه عظیمی درکار نباشد که حکم جهاد واجب شود، وجود کافران، مایه امتحان، تمحیص و … خواهد بود. این آیه را ببینید: (إِنَّ الَّذِینَ جَاؤُوا بِالْإِفْکِ عُصْبَهٌ مِّنکُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَّکُم بَلْ هُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ لِکُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُم مَّا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِی تَوَلَّى کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِیمٌ – سوره : النور – آیه : ۱۱)

۴- البته این نکته هم که دوست عزیزمان فرمودند، بسیار مهم بود که منظورمان، مردم آمریکا و اسرائیل نیست. منظورمان بیزاری از تفکر صهیونیسم و سکولاریسم است و بیزاری از کسانی که بر آن اصرار دارند و با ادیان الهی مبارزه می کنند.

حجت

پاسخ آخر حقیر:

۱- اسلام،‌ دینی فردی و اجتماعی است. در جنبه های فردی،‌ سرشار از عشق و محبت است. این را در جای خود می توانم ثابت کنم. اگر بعضی مسلمانان این جنبه را کم رنگ دیده اند، اسلام تقصیری ندارد. محبت در مسیحیت امروز، اساس صرفا احساسی دارد اما محبت در اسلام و خانواده دینی، اساس استدلالی هم دارد.

۲- در قرآن کریم،‌ ۵۶۳ بار از ماده رحمت استفاده شده و ۲۴ بار از غضب. البته این مقایسه تامی نیست اما نکته قابل توجهی است.

۳- برای تحقق فضیلت اجتماعی،‌ نیاز به موضع گیری اجتماعی است. دین مسیحیت جنبه های اجتماعی خود را به کلی از دست داده است. لذا از این نظر اصلا قابل مقایسه با اسلام نیست. مثل آنکه یک خودرو نمایشی سنگی را با خودرویی مدرن و سریع از نظر میزان مصرف سوخت مقایسه نمایید. این مقایسه، باطل است و هیچ نتیجه ای ندارد. البته می توان در فرصت مقتضی،‌ برخی احکام غلیظ اجتماعی اسلام را دقیق بررسی کرد. بنده در مورد برخی از احکام مثل ارتداد، قصاص نفس، محاربه،‌ فساد فی الارض، سنگسار و … بررسی هایی انجام دادم که مفصل است. نتیجه این بررسی ها، آن بود که این احکام، چنان زیباست که می توان گفت الطاف حضرت حق (حتی برای سنگسار شونده و اعدام شونده و …) است.

گل نرگس

خوبه که از دشمنان بیزاری جست. اصلا باید این کار رو انجام بدیم.
تمام صحبت های جناب حجت، به نظرم خوب و منطقی بودند.

حالا میشه یه کاری کرد که جنبه های محبت در نماز جمعه هم دیده بشه.
مثلا شعارهایی به زبان فارسی طرح کرد که به متدینین و آزادگان دنیا درود فرستاده بشه
البته میدونم که به امام و شهدا درود فرستاده میشه ولی خوبه این شعارها جنبه جهانی پیدا کنه.
مثلا ما در شعارهامون در کنار درود بر پیامبر اکرم (ص) بر حضرت موسی (ع) و حضرت عیسی (ع) هم درود بفرستیم
میشه با کمی خلاقیت و طراحی چندتا شعار با معنی و مهربانانه، توجه ملت های جهان رو جلب کنیم.

 

آیا مسیحیت دین محبت است و اسلام دین خشونت؟

21 دیدگاه برای “آیا مسیحیت دین محبت است و اسلام دین خشونت؟

  1. سلام
    با توجه به نظرات نوشته شده در اینجابرداشت من اینکه اکثریت افراد صاحب نظر ادعای انتقادپذیری دارنداینکه لازم میدونم به چند موضوع اشاره کنم.
    ۱- اولا اینکه من میگم چون خودم این کارو انجام میدم.(در جواب :اولا اینکه کی میگه مارو دعا میکنن!)
    ۲- لطفا یاد بگیرید : دین الهی مقوله ای فراتر از سیاست هستش. دین آلوده به سیاست به خدا منتهی نمیشه.
    ۳-آن زمانی که موسی شریعت را آورد و بعد ها منجی یعنی عیسی ناصری (مسیح) ظهور کرد نه آمریکا بود نه اسراییل (به اون معنایی که در ذهن آلوده به روزمرگی و سیاست ما وجود دارد)و
    نه چین و نه روسیه.
    ۴-مسیحیت دین داستان های عاشقانه نیست. راجع به موضوعی سوادی ندارید و آن رو رد میکنید؟! این مشخصه همه ی مسلمان هاست.تقصیری ندارید .. دین شما موروثی است انتخاب نکردید. به شما آموخته شده که حق بلامنازع تویی . هرچه جز اسلام شنیدی در برابرش بایست شمشیر بکش و نابود کن چون دین تواز جان انسانهای بی دفاع و دگراندیش مهمتر است. حتی در آن موضوع مکاشفه نکن که شک در اسلام برابر ارتداد و ارتداد مجازاتش لعن و مرگ است.مقصر شما نیستید. فلسفه اسلام از همان ابتدا این بودازهمان وقتی که لشگر غارتگر عمر(خلیفه)به ایران ما تهاجم کردو کشت تجاوز کرد دزدید و آتش زد. مگر شما از ان سربازان و خلفا به محمد نزدیکتر می باشید؟!
    ۵- در جواب این گستاخی شما(به این میگن محبت ،‌حقت رو بخوای ولی ببخشیش!!نه اینکه بگی سمت راست صورتم زدی سمت چپ هم بزن!!این حماقته!!) باید عرض کنم این جمله شخص عیسی مسیح خطاب به شاگردانش(حواریون) است. از دوستم تشکر می کنم که جواب این جمله شما رو به زبان اسلامی دادند. اما باید بگم. عیسی مسیح در تمام دوران حیات قبل از مصلوب شدن :
    هرگز جان انسانی را <<>> اما یک انسان مرده رو۴روز پس ازدفن زنده کرد ! محمد چطور؟
    زنی اختیار نکرد . آیا با کودک ۹ ساله سکس کرد؟ شهوترانی ننمود. به هر دلیل منطقی که میتوانست بیاورد!
    جنگی به راه نیانداخت بلکه با وجود تمام قدرت مطلق خود روی صلیب رفت. به خاطر گناهان من گناهکار نالایق . به خاطر تو به خاطر گناهان محمدی که پیروش هستی.
    کور را بینا کرد . دیوانه را عاقل. در برابر حکم سنگسار یهودیان ایستاد. هرگز حکم قصاص را نداد بلکه فرمود داوری وقضاوت نکن تا مورد داوری پدر قرار نگیری.مجمد چطور؟
    ۵-من فرزند خدا هستم. این را عیسی گفت.نه به این معنی که نطفه ای از خدا در مریم.
    در ادبیات انسانی رابطه و نزدیکی پدر و پسر بی همتاست . حتی رابطه شوهر و همسر هم به این نزدیکی نیست.چون نیاز جنسی در آن نقش دارد. خدای پدر به این دلیل عیسی را پسر خطاب میکنه که اوج دوست داشتن و عشقش و نزدیکی اش رو به ما انسانها در غالب واژه های قابل درک برای انسان نشان بده.
    ۶-در ادامه از تثلیث به عنوان انحراف از مسیحیت یاد شده.
    متاسفم.. بانی تثلیث خود مسیح است.و در ریشه ۳ شاخه کلاسیک مسیحیت از زمان مسیح وجود داشته و خواهد داشت.
    ۷-در هیچ جایی از کتاب مقدس یا تورات یا مزامیر اسمی از محمد وجود ندارد.تنها سند انجیل بارنابا است که فقط در ایران چاپ می شود. همان انجیلی که قدمت پیدایش آن به اوایل اسلام و قرنها پس از قیام مسیح برمیگردد!! نویسنده اش بعید نیست که مسلمان شیادی باشد.
    ۸-عیسی مسیح بارها هشدار از آمدن پیامبر دروغین که هشدار داده. گرگی که برای فریب پوست گوسفند می پوشد و به میان گوسفندان میرود.
    ۹-خداوند انسان نیست که چیزی را از قلم بیاندازد یا اشتباه کند و مجبورشود ان را دوباره از طریق دیگری کامل کند! شریعت توسط موسی یکبار آمد . تا برای انسان ثابت شود که تنها باحرام و حلال و قوائد نمی تواند نجات یابد. اینست که خدا عزیزترین و پاکترین خود را فرستاد تاانسان با توبه و ایمان به او آمرزیده شود.خدا می داند که ما نمی توانیم گناه نکنیم هرچند تلاش در چارچوب شریعت یک بایدوعامل بازدارنده است.
    ۱۰- مسیحیت یعنی یک راه نه یک شرعیت و مذهب.راه نجات برای انسانی که متکبر نیست و خود را گناهکار میداند.و از روی ضعف خود به خدا صفت جبار و مکار و … نمیدهد.
    ۱۱- محمد برای اثبات اینکه از سوی خداست آیا می توانسته الهی بودن راه ابراهیم . موسی و عیسی را رد کند؟ قطعا نه!
    پس با آنها همقدم میشود اما اساس و بنیان کل اناجیل را هدف قرار می دهد!! عیسی مصلوب نشد!بلکه فرار کرد! این آموزه ی اسلام است در دنیایی که یهودی به گناه خود اعتراف میکند و میپذیرد که عیسی را به صلیب کشید. یک عرب بی سواد ان را در می کند!! می دانید. مصلوب شدن مسیح و رهایی و قیام او در روز سوم(همان گونه که خود عیسی بارها پیشبینی کرده بود) نقطه شکست شیطان بود. نکته اینجاست : چه کسی از تغییر این موضوع یا فراموش شدن آن مسرور می شود ؟
    ۱۲-قرآن القاعات شیطان به محمداست.او از سوی خدای پدر نیست. هر درختی را با میوه هایش می توان شناخت. نگاهی به دور از تعصب و پاک از سیاست به تاربخ خصوصا تاریخ طبری بیاندازید و حقیقت را بپذیرید سخت است اما نه سخت تر از کوبیده شدن به صلیب.

    1. سلام دوست عزیز

      از توجهتان سپاسگزارم و از مطلبتان استقبال می کنم.

      در اولین فرصت تلاش می کنم با حق خواهی و انصاف نظر خویش را درباره مطلب حضرتعالی درج نمایم.

    2. راستی دوست عزیزم!

      با این پیش شرط بحث می کنم:

      ۱- انصاف تا آخر و رها نکردن بحث تا ججایی که دو طرف موافق رها کردن باشند (حتی اگر بین پاسخ ها حتی چند روز طول کشد)
      ۲- این شاخه آن شاخه نرفتن. (دیدم متاسفانه به محض داغ شدن بحث یک مورد، سراغ دیگر شبهات که متاسفانه علیه شیعه بافته شده است می روید. این اشکال گاهی در بیان دیگر دوستان هم هست) چرا که این شاخه ان شاخه رفتن فقط موجب ناتمامی و غلط اندازی و وقت تلف شدن می شود.

      اطمینان دارم که اگر حق جویانه پیش رویم، راه ما به سوی حقیقت منتهی خواهد شد.
      نه به خاطر اینکه به دانش خود مطمئن باشم.
      بلکه به این خاطر که به حقیقت اطمینان دارم. و به یقین (تا جایی که تاکنون بررسی کرده ام)، شیعه را تنها راه حق یافته و بقیه مذاهب را تا جایی که کاوش کردم، در زمان حاضر، راه نادرست می دانم.
      و به شما قول شرف می دهم که اگر در بحث ها روشن شد که پیروی از راه شیعه، با عقل و فطرت و محبت و خلاصه حقیقت سازگار نیست، یقین بدان دست از آن بر خواهم داشت.
      یقین بدان.
      و به هر مذهبی که اثبات شود حقیقت دارد، حتی اگر کمونیسم و لاایسم باشد، خواهم گرایید.

      آیا شما هم چنین قولی می دهی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    3. سلام
      در مورد صحبتهای دوست عزیز باید عرض کنم اشکالات فراوانی وارده که بنده به مواردی اشاره میکنم و بقیه اونو میتونید خودتون با یک تحقیق جزیی بدست بیاورید.
      ۱-“دین شما موروثی است انتخاب نکردید. به شما آموخته شده که حق بلامنازع تویی ” باید عرض کنم اسلام تقلیدکردن دراصول دین را رد میکند فقط در فروع تقلید جایز است.
      ۲- “در اسلام برابر ارتداد و ارتداد مجازاتش لعن و مرگ است” بحث ارتداد بحث گسترده ایست که بطور خلاصه عرض کنم:شان نزول این حکم برای یهودی ها و نصاری های بود که به دین اسلام میگرویدند اما بعد از یک مدت کوتاه برای تخریب دین اسلام از ان خارج میشدند.در واقع اگر کسی از اسلام خارج شود و دین را انتخاب کنند و به زندگی عادی خود بپردازد هیچ گاه به مرگ محکوم نمیشود اما شخصی به مرگ محکوم می شود که بعد ازانتخاب دین جدید تنها برای خود او مستدل است.اگر این شخص بیاید در کوچه و خیابان دیگران را نیز گمراه کند محکوم به مرگ می شود.
      ۳- در مورد “بلکه با وجود تمام قدرت مطلق خود روی صلیب رفت. به خاطر گناهان من گناهکار نالایق . به خاطر تو به خاطر گناهان محمدی که پیروش هستی” این یک جمله کاملا تحریف شده است. اینکه کسی بخاطر گناهان دیگری مجازات گردد با عدالت خداوند در تضاد هست.
      ۴-ما در این مورد که حضرت عیسی ع پیامبری بود بزرگ و معجزاتی داشت هیچ شکی نداریم اما این انجیل کنونی دچار تحریف شده.شخصیت حضرت عیسی در قرآن به زیای بیان شده.
      برای تحقیق و مطالعه بیشتر می توتنید مراجعه کنید به تفسیر المیزان سوره ال عمران ایات۷۹-۸۰. اطلاعات خوبی در مورد حضرت عیسی و مادر گرامیش ع و همینطور تثلیث بیان شده

      والسلام

  2. مقدمه
    مقدمه ۱: اجازه دهید بدون توهین کردن به کسی بحث را پیش رویم.
    مقدمه ۲: من با جرأت عرض می کنم که اگر پاسخ های مستدل و قانع کننده ای دهید که پس از تحقیق و بررسی ثابت شود، بدون هیچ و هیچ ملاحظه ای به دنبال حق خواهم رفت. از شما هم چنین انتظاری دارم.
    مقدمه ۳: اسلامی که من از آن سخن می گویم، اسلام جدا از جانشینی علی بن ابیطالب (علیه السلام) نیست. به باور ما، اسلام اهل سنت، به خاطر بنا گذاشتن بر حجت بودن سخن همه اصحاب و تابعین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، به انحراف رفته است و من، دذر مورد تاریخ، نقل های تاریخی مکرر و مستند از منابع اصلی را با روش تحلیل تاریخی قبول داشته و در مورد اسلام نیز، تنها متن قرآن کریم و مکتب اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) را منبع اسلام حقیقی می دانم. روشن و عقلنی است که شما حق ندارید مرا به خاطر برخی اعتقاد خاص اهل سنت (که من آنها را اسلام نمی دانم) مواخذه کنید. (اگر این گزاره برایتان روشن نیست، بفرمایید تا جداگانه درباره اش بحث کنیم.) شما هم می توانید فرقه خودتان را دقیقا مشخص کنید تا فقط درباره آن بحث کنیم.

    دیدگاهم درباره بندهای نظر شما:
    ۱- ادعای من روی حرف های خودم است که به نام «حجت» درج کرده ام. لطفا در مورد آن ها بحث نمایید و نه روی سخن دیگران. کاربر محترمی که با عنوان «متی ترانا و نراک» بحث کرده اند، از دوستان خیلی خوب اینترنتی هستند که با هم بحث می کنیم اما اینجا هم بحث نمی کنند و من هم مدافع نظر خودم هستم و نه نظر دیگر دوستان. دیدید که خودم هم با این دوست عزیز، بحث داشتم. من نماینده اعتقادی که خودم قبول ندارم نمی توانم باشم. اگر دقت فرمایید، من قبول کرده ام که مسیحیان، همه مردم را دعا می کنند. البته ما در اسلام هم داریم: «اللهم اشف کل مریض، … که در اسناد معتبر ما آمده است»
    ۲- فرمودید: « لطفا یاد بگیرید : دین الهی مقوله ای فراتر از سیاست هستش. دین آلوده به سیاست به خدا منتهی نمیشه.» این سخن، تنها ادعاست. شما که از من توقع ندارید سخنتان را بدون دلیل بپذیرم. مسیحیان نیز تا قبل از مارتین لوتر، چنین باوری نداشتند؟ چه شد که یکدفعه جدایی سیاست از دین الهی را اصل مسلم دانستید؟ آیا مسیحیان قدیمی تر فهم روشن تر و صحیح تری از مسیحیت داشتند یا مسیحیان جدیدتر؟ گذشته از این حرف ها، ادعای شما را هرگز قبول ندارم. پیامبران (علیهم السلام) علاوه بر رشد روحی آدم ها (که اساس حرکت های اجتماعی نیز هست)، خودشان به فرمان الهی به فعالیت ها و اقدامات اجتماعی و سیاسی هم دست زدند. حکومت حضرت سلیمان و حضرت یوسف (علیهم السلام)، بعید می دانم مورد انکار کتاب های مقدس شما باشد. ادعای تشکیل حکومت یهود توسط یهودیان، ادعای بازگشت عدل و داد با بازگشت عیسی مسیح (علیه السلام) و سوشیانت زردشتی، از جمله ادعاهای ادیان است که تحقق آن، با تغییر سیاسی همراه است. چرا خورشید را انکار می کنید؟ (البته قصد بحث در این مورد را نداشتم. اشاره شما مجبورم کرد اشاره کنم. بگذارید این مورد بحث جای خود بیاید.)
    ۳- قبول دارم که بررسی مسیحیت، در حقیقت ارتباطی به بررسی سیاست و ملیت کشورهای مسیحی ندارد. هرچند به طور کامل نمی توانیم تاثیر آنها بر یکدیگر را رد کنیم. تحولات مسیحیت و تحولات در گستره فلسفه سیاست در غرب (به ویژه در تحولات رنسانس) بر روی هم موثر بوده اند.
    ۴- در مورد بند ۴ شما که سراسر توهین و بی حرمتی است و به جای آوردن حتی یک دلیل استوار، تهمت ها را پشت سر هم آورده اید، چند نکته کوتاه: ۱- اسلام دین محبت و عشق و رشد است. زیبایی احکام خاص آن که ظاهرا شدید است، کاملا قابل اثبات می باشد. ما این ها را کار کرده ایم و حرف تقلیدی نمی زنیم. می توانید در جای خودش یک نمونه را بیاورید تا عقلانیت و محبت آن را ببینید. یک نمونه درباره قصاص: (http://mighatemehr.net/fa/?p=164) از شما نمی خواهم که حرف هایم را بپذیرید. فقط خواهش دارم با احتمال دادن آن، کمی روی آن فکر کنید. در مورد اقدامات خلیفه دوم و …، بزرگنمایی ها را قبول نداریم. در آثار فردوسی ایرانی که موجب افتخار ماست و فرهنگ و حماسه فارسی را زنده کرد، ببینید چه تجلیلی از فرهنگ اسلام و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) شده است. فردوسی که به عصر ظهور اسلام در ایران هم نزدیک تر است. آیا شما بهتر اسناد تاریخی را دیده اید یا فردوسی؟ البته همانطور که در مقدمه ۳ عرض کردم، روش ما ربطی به عملکرد اهل سنت ندارد.
    ۵- تحلیل «سیلی بر صورت» را من نیاوردم که از آن دفاع کنم (توجه کنید که بحث من آنجا با عنوان «حجت» آمده است) نظرم در مورد این موضوع، آن است که اگر این جمله از حضرت عیسی (علیه السلام) باشد (البته در یکی از نسخه های انجیل دیده ام اما رو سندش باید بررسی کنم) منظورشان مظلوم نمایی و ستمگر پروری نیست. اگر من زمینه را برای ستم دیگری فراهم کنم، به دیگرانی که از قدرت گرفتن ستمگر به آنان ستم می شود، ظلم کرده ام. به نظرم منظور حضرت عیسی (علیه السلام) این است که در جایی که با بخشش خود می توانی با کرامت نفس شخص مقابل را شرمنده کنی، اینگونه رفتار کن. می بینید که با چنین تصویری، سخن ایشان بسیار عاقلانه و زیبا خواهد بود. چیزی که ما در اسلام هم دقیقا همین گونه می اندیشیم. (اگر خواستید، برایتان اثبات می کنم.) – بقیه عبارات شما در این بند بیشتر جنبه توهین دارد اما باز هم اشاره کوتاهی می نمایم که اگر به حقیقت دنبال حق هستید، روزنه ای باشد. (هرمورد را جداگانه و سر فرصت می توانیم کامل بررسی کنیم): همه ادیان جنبه اجتماعی هم دارند (در بند ۲ پاسخ هایم، اشاراتی داشتم) خداوند اسلام، از ما بی منطق بودن را نمی پذیرد. دین، بر اساس عقل باید باشد وگرنه قابل استفاده در اعماق زندگی انسان و اجتماع انسانی نیست. آیا عقل شما می پذیرد که بگذاری تو و دیگر مردم را بکشند و دست روی دست بگذاری؟ آیا عقل شما ازدواج را مانع سعادت و الهی بودن می بیند؟ آیا در عرصه های اجتماعی که باید در موضوعی داوری کنی و تصمیم بگیری، عقل می گوید که مرا تعطیل کن؟ رفتار و جملاتی که از حضرت عیسی (علیه السلام) نقل کردید، بر فرض درست بودن سندش (که البته درستی برخی را اطمینان داریم)، تفسیر دارد و می تواند با تفسیر عقلانی (فرض پیامبران این است که مخاطبشان، می اندیشد و سخنشان را اشتباه برداشت نمی کند.) مثلا ازدواج نکردن حضرت به خاطر شرایط خاص تبلیغی ایشان بود. شفا دادن و زنده کردن مردگان، به خاطر نشان دادن اعجاز پیامبری ایشان بود (وگرنه خدا می توانست مستقیم شفا دهد. نه؟) در مورد قضاوت نکردن هم ما دسته بندی ظریف و دقیق اخلاقی و اجتماعی در اسلام داریم و ضمن اینکه از نظر ما نه تنها قضاوت نابجا، که تصور نابجا هم درباره اشخاص نادرست است و گاهی گناه (ان بعض الظن اثم – سوره مبارکه حجرات – قرآن کریم) و این سخن حضرت، به نظر ناظر به این موضوع است. از حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) و اخلاق ایشان در تاریخ تمدن ویل دورانت و آثار بسیاری مستشرقان دیگر مثل فیلسوف و نویسنده بلندمرتبه معاصر، فریتیوف شوان (Schuon Frithjof)، پروفسور خالد بلانکین شیپ(از اعضای سابق کلیسای پروتستان امریکا)، خانم پروفسور ایوادو ویتراى میروویچ(فرانسه)، آنتونیو دو ژزو یا على قلى ‏جدیدالاسلام (کشیش و مستشرق و میسیونر بزرگ ‏پرتغالى‏الاصل) و … به بزرگی یاد می شود و ایشان به گواهی تاریخ، دارای اخلاقی زیبا و دلنشین و در عین حال عقلانی بوده اند. چگونه می توانید چنین نسبت هایی به آن بزرگوار دهید؟ در مورد ازدواج های حضرت و ضرورت آنها برای اصلاح گری اجتماعی و فرهنگی، توضیحات روشنی وجود دارد که جای خود قابل بحث است. همانطور که حضرت عیسی (علیه السلام) به خاطر شرایط پیامبری خود نباید ازدواج می کردند، پیامبر خاتم به خاطر شرایط پیامبری خود باید با چند زن که عموما بی سرپرست و پیر و از قبایل مختلف بودند ازدواج می کردند و هردو به وظیفه خویش عمل کردند. در مورد عایشه هم به نظر می رسد تحریفی در تاریخ اسلام نسبت به سن او شرایط ازدواجش از سوی اهل سنت صورت گرفته که هنوز تحقیقم در این زمینه کامل نشده است. امیدوارم تا ۶ ماه آینده با مستندات در همین سایت عرضه شود. به نظر شما آدم شهوتران دنبال ازدواج با زن سن بالا و گاه فاقد قیافه دارای زیبایی خاص (از نظر مردم) می رود؟ ان وقت مردم از دور او پراکنده نمی شوند؟ حرف های عجیبی می زنید.
    ۶- در مورد عقاید مسیحیت:
    a. گفتید: « خدای پدر به این دلیل عیسی را پسر خطاب میکنه که اوج دوست داشتن و عشقش و نزدیکی اش رو به ما انسانها در غالب واژه های قابل درک برای انسان نشان بده.» اگر چنین باشد، ما بدون تردید، سخن مسیحیان را می پذیریم. اما طبق تصریح روشن مفسران انجیل، معنای پسر بودن مورد نظر مسیحیان، معنای تولد جنسی (همانند تولد انسان از انسان) مسیح به واسطه خداوند و با وساطت پیچیده ای (که نحوه آن مورد اختلاف است) از سوی روح القدس است. با توجه به تفصیلی بودن موضوع، در این لینک (http://mighatemehr.net/fa/?p=489) مستنداتی برایتان گذاشته ام.
    b. گفتید: « متاسفم.. بانی تثلیث خود مسیح است.» آیا این دلیل بر اثبات تثلیث است، آیا ممکن است پیامبری چنین ادعای نادرستی کند که فقط سعی شده توجیه شود؟ شما تثلیث را اثبات کن. از نظر فلسفی. مگر شما عهد قدیم را قبول ندارید؟ نباید خداوند در آنجا از فرزندش نام می برد؟ یا اینکه بعدا فرزند دار شد؟
    ۷- اثبات اسلام، نیاز به ذکر نام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در اناجیل ندارد. شما می توانید یک روز حضوری تشریف آورید تا طی چند ساعت معجزه بودن قرآن کریم را از روی خود قرآن کریم روشن تر از عصای حضرت موسی (علیه السلام) و معجزه دیگر پیامبران نشانتان دهم. معجزه ای که جنبه معرفتی عمیق آن، قابلیتی منحصر به فرد به آن بخشیده است. اما با این حال، برای اینکه برای مسیحیان و یهودیان راستین هم نشانه روشنی باشد، نام حضرت در کتب مقدس آمده است. کتاب مقدس فعلی (و نه برنابا) سروده های حضرت داود (علیه السلام) – باب ۵ – آیه ۱۶ (البته باید به اصل زبان عبری مراجعه نمایید.) (این لینک را ببینید: http://www.aparat.com/v/ZmuNJ) در انجیل برنابا هم که مکرر آمده. این انجیل به خاطر نزدیکی اش به واقع، در ایران بیشتر چاپ می شود اما دلیل بر مستند نبودنش نیست. چرا که فقط چاپ ایران نیست. اسناد موجود این انجیل، به قبل از ظهور اسلام بر می گردد. (۱. فرمان پاپ جلاسیوس اول در مورد نهی از مطالعه انجیل برنابا، و تدیوس، و جیمس، و برتو لوماس، و اندریو که [۱۱] پاپ جلاسیوس در سال ۴۹۲ میلادی یعنی ۱۱۸ سال پیش از بعثت پیامبر اسلام به سمت پاپ منصوب شد. بنابراین فرمان فوق، بیش از یک قرن پیش از اسلام صادر ‌شده‌ است. ۲. صاحب اکسیهومو (از دانشمندان پروتستان) بخش پنجم از تتمه کتابش را به معرفی انجیل برنابا تخصیص داده و مطالبی را از قدمای مسیحی نقل کرده‌است. این کتاب در ۱۸۱۳ میلادی در لندن چاپ شده‌ است. ۳. پطرس بستانی، از دانشمندان مسیحی در دایره‌المعارف کبیر، مطالب شایان توجهی راجع به برنابا و انجیل منسوب به وی می‌نویسد) من با سند آمدم. شما هم با سند بیا. بگذار به جای اهانت، عقل میان ما داوری کند. (بازهم شما را به رعایت ادب در بحث دعوت می کنم.)
    ۸- در مورد بند ۸ شما، با توجه به اهمیت دقیق بینی، باید جمله حضرت عیسی علیه السلام را بیاورید. عین جملات، اسناد آن را بررسی کنیم و آنگاه (بر فرض آنکه ایشان چنین گفته اند) ببینیم نشانه ها، بر چه کسی منطبق است. پس از حضرت عیسی (علیه السلام) فرقه های انحرافی زیادی آمدند. نشانه هایی که شما گفتید اگر دقیق باشد، بر امثال فرقه بهائیت منطبق است. (باید بررسی دقیق تری شود. ما برای بررسی، کاملا حاضر هستیم.) البته نشانه های پیامبری و الهی بودن نبی اکرم (صلی الله علیه و آله)، احتمال درستی ادعای شما را به صفر می رساند.
    ۹- در مورد بند نهم شما:
    a. کتب عهد قدیم و عهد جدید، به وجود پیامبران دیگری نیز (چندین پیامبر) اشاره کرده است (حضرت آدم، نوح، سلیمان، یعقوب و … (علیهم السلام)) و در صورت درستی ادعای شما، هیچ کدام از آنان نباید می آمدند. چرا که یکی از آنها باید برای رسالت کافی می بود.
    b. علت آمدن پیامبری پس از پیامبر قبل، بحث دیگری است. (نه به خاطر اشتباه و جا انداختن بلکه عواملی که به وضعیت خود بشریت مرتبط است. اتفاقا تناسب تعالیم انبیا با عصر خودشان، اصل است و اتفاقا ختم نبوت نیاز به توضیح دارد و اگر بعد از حضرت عیسی علیه السلام قرار بوده پیامبری نیاید، باید بارها به آن تاکید می شده تا مردم در اشتباه نیفتند. تعداد مسیحیانی که به پیامبر اسلام ایمان آوردند هم در طول تاریخ کم نبود.)
    c. اگر حضرت عیسی علیه السلام فقط برای آمرزش گناهان ما آمده اند، پس چرا ادعای شریعت و کتاب و تعالیم اخلاقی داشتند؟
    ۱۰- با این ادعا، باید به این سوال پاسخ گویید:
    a. چرا خداوند شریعت مگر همان راه سیر و سلوک نیست؟
    b. چه لزومی به تفاوت این ها هست؟
    c. مگر مردم زمان حضرت موسی (علیه السلام) به راه نیاز نداشتند که خداوند همان موقع راه را عرضه نکرد؟
    d. چرا شریعت و راه را با حضرت عیسی (علیه السلام) نیاوردند؟
    ۱۱- این هم ادعای عجیبی است. پیامبر اسلام، از ابتدای دعوتشان پیامبری حضرت مسیح علیه السلام را تصدیق کردند. به واقع در آن شرایط عربستان و در حالی که اولین برخوردهای ایشان با مشرکان بت پرست بود و احتمال فراگیر شدن اسلام هم با نگاه عاقلانه، خیلی کم بود، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) چه نیازی داشت که مسیحیت را تصدیق کند؟ ضمن اینکه دلایل ما برای اثبات اسلام، این تصدیق نیست. این تصدیق فقط روشن کننده هماهنگی اجزای دعوت ایشان است. دلایل بسیار محکم تری هم وجود دارد. این دلیل را خودتان به عنوان دلیل اثبات آورده اید و خودتان هم آن را تک و تنها فرض کرده و دارید نقدش می کنید. انصاف است؟ قرار شد منصف باشیم. راستی آیا هیچ دینی نتوانسته بدون انکار پیامبران ابراهیمی فراگیر شود؟ عرفان های هندی و چینی و عرفان های قبایل آمریکایی استثنا هستند؟ ضمنا قرآن نفرمود عیسی فرار کرد. عیسی (علیه السلام) را نتوانستند از آن شخص گناهکار که شبیه ایشان بود تشخیص دهند و عیسی (علیه السلام) عروج کرد. (عروج و فرار خیلی فرق دارد) و به اعتقاد ما، در هنگام رجعت و در حکومت مصلح جهانی، عیسی (علیه السلام) خواهد آمد و با وصی آخر (امام عصر (عجل الله فرجه)) همراه خواهد شد. قطعا عروج و رجعت، فراموشی کمتری به دنبال دارد تا قتل و به صلیب کشیده شدن. ما معتقدیم ایشان در آن نبرد پایانی نقش خواهند داشت.
    ۱۲- اینکه قرآن کریم القائات شیطان باشد، هیچ دلیل و مدرکی ندارد. لطفا مستند سخن گویید. (در میان روایات اهل سنت، روایتی هست که می گوید نزدیک بود جایی شیطان موجب اشتباه در وحی شود که متاسفانه سلمان رشدی بر اساس آن، آیات شیطانی را نوشت. اما ما سند تاریخی و محتوای این روایت را پس از تحقیق و بررسی، دروغ یافتیم و قبول نداریم. در مقدمه سوم عرض کردم که من مدافع عقاید دیگران نیستم. اهل سنت، روایت کسی را که فقط صحابه پیامبر را دیده، حجت دانسته و بدون تحقیق می پذیرند اما ما اینگونه نیستیم.) شما مرا به مطالعه تاریخ طبری دعوت کردید. این کتاب یکی از منابع ارزشمند ماست اما در تاریخ پژوهی، باید مجموعه کتب تاریخی را دید و با روش علمی به مطالعه تاریخ پرداخت. طبری هم از منابعی استفاده کرده است (هیچ تاریخ نویسی خودش همه وقایع را ندیده است. خود طبری می گوید: و خواننده عجب‌داند یا شنونده نپذیرد و صحیح نداند، از من‌ نیست بلکه از ناقلان گرفته‌ام) از برخی بررسی های تاریخی به نظر می رسد که اولا طبری در استفاده از منابع، به اعتبار نقل کننده کم توجه بوده است و ثانیا به دلیل نگاه فقهی خود و ملاحظات سیاسی، طبری به سود امویها به نگارش تاریخ پرداخته است و در عظمت‌ و شوکت آنها کوشیده و فضائل اولیاء و پیشگامان دین را کم رنگ و تأثیر آن بزرگواران‌ در تاریخ اسلام را پنهان نموده است. در تحلیل تاریخ قبل خود نیز گاهی به افسانه ها و منابع غیر معتبر روی آورده است. (در مقاله پیرو به مواردی از آن اشاره شده است) البته در بسیاری از موارد هم که نقل های او توسط دیگر منابع معتبر تایید شده و منابع او مشخص باشد، قابل اعتنا خواهد بود. (می توانید به این مطلب مراجعه فرمایید: http://mighatemehr.net/fa/?p=504) البته با این حال، تاریخ طبری، یکی از منابع مهم پژوهش ما در شناخت تاریخ اسلام است. اما باید با روش علمی بررسی تاریخ که در همه جای دنیا معتبر و ثمربخش است، بررسی ها انجام شود. حقیقت برای ما سخت نیست. حقیقت شیرین است هرچند برای یافتن آن بهایی به اندازه کشته شدن و اسارت خانواده و له شدن زیر پای اسبان باطل بپردازیم.
    ۱۳- حال به این سوالات من درباره اعتقادات مسیحیان امروز پاسخ گویید:
    a. چرا باید یک نفر به صلیب کشیده می شود تا کفاره گناهان دیگران باشد؟ مگر خداوند مهربان نیست؟ نمی توانست بدون اینکه چنین جریانی اجازه دهد اتفاق افتد انسان ها را ببخشد؟
    b. بخشش دیگر انسان ها چه ربط منطقی و عقلانی به عمل یک انسان دیگر (حضرت مسیح (علیه السلام)) دارد؟
    c. اگر با به صلیب کشیده شدن یک انسان همه چیز حل می شد، چرا این همه شریعت و … آمد و چرا بازهم حضرت عیسی علیه السلام آن قدر بر دستورات ریعت تاکید کردند؟
    d. پول گرفتن برای کفاره گناهان چه تاثیری در آمرزش الهی دارد؟ چه نیازی هست که برای تک تک گناهان پول پرداخته شود؟
    e. چرا خداوند توانا که می تواند انسان ها را به نعمت های بهشت رساند، از همان ابتدا چنین نکرد؟
    f. و هزاران سوال دیگر که در مکتب مسیحیان پاسخ منطقی نیافتم اما در اسلام یافتم. اگر پاسخی یافتید، خوشحال می شوم به من هم بفرمایید.

  3. برادران و خواهران مسیحی اگر قبول کرده اند که اسلام و محمد ص از خدا بوده اند پس باید حرف های ایشان را هم قبول کنند و بپذیرند که اسلام کاملتر و جامعتر از مسیحیت است.
    البته اسلام شیعه دوازده امامی نه اسلام اهل سنت که سه تن از شوکران کنندگان در حق مولا علی ابن ابی طالب را میپرستند جایی که عمر لعنت الله دستور قتل حضرت فاطمه بنت نبی الله ص را داد.
    اگر به روش های دانشمندان و عالمان خوب دقت کنید آنها هم نظریه ها و تئوری های کاملتر را میپذیرند.
    پس باید بفهمید عیسی پسر خدا نیست و دین مسیحیت امروزی و انجیل های امروزی مشتی چرت و پرت بیشتر نیستند.

  4. درباره بحث اینکه مسیحیا یکشنبه میرن کلیسا و برای مردم دنیا دعا میکنن باید بگم که این جمله سرتاپا غلطه و نقصان مسیحیت امروزی رو میرسونه چرا که مسلمونا هر روز پنج بار با خدا رابطه دارند و وجود اورا بی شریک و بی فرزند و بی همسر میدونن اما مسیحیا در هفته یکبار یعنی هر ماه پنج بار با خدا رابطه برقرار میکنند اما مسلمونا هر ماه تقریبا در ماه های سی روزه حدود ۱۵۰ بار که حدود سی برابر مسیحیاست و این نزدیک بودن اونا به خدارو ثابت میکنه . بعدشم چون اکثر مردم دنیا مسیحی اند داداشای مسیحی برای همه مردم جهان نه براد ران دینی شون تو سراسر دنیا دعا میکنن . سوما که مسلمونا فقط جمعه به مسجد نمیرن و مرگ بر آمریکاشون درباره سیاست شیطانی غربه نه مردم دنیا بعدش هم آقای به اصطلاح متفکر مردم آمریکا کلی آدم نیستند و تعدادشون همه دنیا رو شامل نمیشه.
    والسلام

  5. در جواب دوستی که به دین مسیحیت توهین کردند البته بنده کوچیکه شمام که همچین حرفی بگم ولیباید به عرضتون برسونم اطلاعات ندارید نظر ندید مهم اونه که رابطه با خدا چه جور باشه نه اونکه چند بار به کلیسا یا مسجد میرویم شما دارید بدترین مسحیان جهان رو میبینید برید ایرانیان مسیحی ببینید شما ای که میگید انجیل ناقصه برید انجیل رو بخونید همه کتاب های اسمانی حتما در انها چیزی هایی استدکه برای انسان مفید است به نظره من برید فیلم حضرت مسیح رو ببینید یا پیامبران دیگرو …ٔمن با اینکه خودم مسلمونم ولی معتقدم حضرت مسیح به صلیب کشید شد و تمام گناهان عالمیان را به دوش کشید

    1. مسیحیت فعلی نیز نقاط مشترکی با ادیان الهی دارد و بسیار هم دارد اما دلیل بر اینکه الان پیروی شود نیست. اینکه حضرت مسیح ع به صلیب کشیده شدند تا گناه دیگران را به دوش بکشند، چه دلیلی دارد؟ اگر مشکل انسان به این حل می شود، چرا خدا باید منتظر به صلیب کشیده شدن ایشان باشد؟ به نظر ما توجیه قابل قبولی برای این حرف وجود ندارد.

      سلام بر حضرت مسیح ع روزی که متولد شد و روزی که می میرد و روزی که مبعوث می شود.

  6. اولا که مسلمان ها برای بیشتر مردم آرزوی مرگ نمی کنند و مرگ بر آمریکا یعنی مرگ بر دولتمردان ظالم آمریکا و سفارش شده برای دیگران هم دعا کنید حتی در دعای ماه رمضان می گیم خدایا همه ی میض ها را شفا بده .

  7. سلام
    امیدوارم حالتون خوب باشه
    شرمنده خواستم بگم بین این فیلمایی ک نوشتین فیلم schlinder list خیلی فیلم زیبا و تاثیر گذاریه و مهر و محبت و کمک به دیگران رو نشون میده در طول جنگ و نگیندهر ده تا فیلم چرتن چون من عاشق این فیلمم

    البته جدا از اینکه مطمئنن هدف ساخت فیلم مظلوم و معصوم نشون دادن یهودیاست??

    1. سلام . بله. به هر حال بنی اسرائیل از موسی ع چیزهای خوب زیادی هم آموخته بودند. این فیلم هم بسیار هنرمندانه و انسانی و با نگاه مثبت و به جنبه های مثبت یهود ساخته شده است.

  8. خیلی جالبه کسایی که حتی نمیتونن راجع به خودشون قضاوت کنن میان واسه من اسلام رو نقد میکنن واقعا خنده داره

  9. در دعاهای ماه رمضان میخوانیم

    اَللّهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ

    خدایا دارا کن هر نداری را

    اَللّهُمَّ اَشْبِعْ کُلَّ جایِعٍ

    خدایا سیر کن هر گرسنه ای را

    اَللّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیانٍ

    خدایا بپوشان هر برهنه را

    اَللّهُمَّ اقْضِ دَیْنَ کُلِّ مَدینٍ

    خدایا ادا کن قرض هر قرضداری را

    اَللّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ کُلِّ مَکْرُوبٍ

    خدایا بگشا اندوه هر غمزده را

    اَللّهُمَّ رُدَّ کُلَّ غَریب

    خدایا به وطن بازگردان هر دور از وطنی را

    ٍ اَللّهُمَّ فُکَّ کُلَّ اَسیر

    خدایا آزاد کن هر اسیری را

    ما در دعای خودمان هر انسان گرفتاری را صرفنظر از نوع دین و نژاد و ملیت آن مشمول دعای خیر خود میکنیم .
    و مرگ را فقط برای دشمنان ملتها و مظلومین خواهانیم که حضرت علی میفرمایند :

    کونا لِلظّالِمِ خَصْما وَ لِلْمَظْلومِ عَوْنا؛

    پیوسته دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید.

    نهج البلاغه، از نامه ۴۷.

    اگر در روز جمعه مرگ بر دشمنان گفته میشود مرگ بر نصف دنیا نیست و مرگ بر مستکبرین دنیاست که اتفاقا محدود هم هستند ،و برای حمایت مظلوم طلب دعای خیر و طلب مرگ بر ظالمین هر دو رواست که سنتی الهی است و در قرآن کریم نیز بیش از چهل بار مستکبران و فساد گران روی زمین و عاملین گمراهی انسانها و …….لعن شده اند.

    از طرفی ادعای اینکه مسیحیها یکشنبه به کلیسا میروند و برای همه دعا میکنند و یهودی ها دوشنبه…..اگر صحت داشت این لشکرکشی ها و جنایتها برای چیست؟
    امروز گناه مردم مظلوم یمن چیست؟
    گناه مردم فلسطین و سوریه و افغانستان و عراق و …..چیست؟
    در جنگ جهانی دوم بیش از شصت میلیون انسان کشته شد ،اگر دعا بود چرا کارشان به اینجا کشید ؟
    بودایی های افراطی زندگی هزاران مسلمان بیگناه میانماری را آتش زدند و کشتند و کسی هم خم به ابرو نیاورد .

    مسلمانان میانمار + عکس و کلیپ از کشتار مسلمانان
    http://www.sarbazaneislam.com/miyanmar_tasavir.html

  10. اگه اسلام کاملترین دینه. وهیچ نقص وعیب وکمی وکاستی در اون نیست پس چرا هر روز یه سری از این ملاها به عنوان مرجع تقلید. فتـــوا صادر میکنند.
    آیا همه مسلمانان دنیا نفهم هستند وفقط این ملاهای ایرانی میفهمن ؟

    1. سلام و ادب

      اگر منظورتان اختلاف در فتواهاست، این حرف درستی است که دین به طور کامل با جزئیات کامل به دست ما نرسیده است اما به نظر می رسد آن قدر که رسیده، آن قدر ارزشمند است که عمل کردن به آن ضروری است. ضمن اینکه کامل بودن حقیقت اسلام دلیل بر کامل بودن فهم ما نیست.

      ضمن اینکه ما برای فهم دیگران هم احترام قائل هستیم اما به نظرمان منابع اسلامی صحیح تر و دقیق تر است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

اسکرول