جمله زیبایی دیدم:
خدا دوستدار آشناست ، عارف عاشق می خواهد نه مشتری بهشت . . .
قبول دارم. اما:
۱- بهشت خواستن، خودش مرحله ای از کمال است. البته بهشت خواستن، خوشگذران بودن نیست. درک کم بودن ظرفیت دنیا برای مجرای فیض کامل الهی شدن است.
۲- اگر واقعا بهشت خواستن هم کمال نبود، خداوند احدی را به آن دعوت نمی کرد:
وَ سَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ
و براى نیل به آمرزشى از پروردگار خود ، و بهشتى که پهنایش [ به قدر ] آسمانها و زمین است [ و ] براى پرهیزگاران آماده شده است ، بشتابید. ﴿آل عمران، ۱۳۳﴾
۳- استادی می فرمود:کسی که عطش به بهشت در او کم رنگ است، هنوز خوب رشد نیافته است (البته بهشتی که بهشت خداست و نه تصورات باطل ما)
۴- البته اگر بیشتر رشد کنیم، می بینیم انس با خود حضرت حق، روح بهشت و به تعبیری با مسامحه می توان گفت بالاتر از بهشت است.
بنابراین، عاشقان و عارفان حقیقی، همان بهشتیان هستند.
عالی بود.