نویسنده : مدیر سایت

حجت حاجی کاظم؛ ۳۰ دی ۹۶ یکی از دوستان پرسیده بودند اگر خداوند نسبت به انسان این قدر مهربان است، پس چرا چنین تعبیرهایی به کار برده که ظالمین یا سرخوش ها (فرحین) یا اسراف کاران را دوست ندارد؟ آیا پدر و مادر مهربان ممکن است به فرزندشان روزی بگویند که من تو را دوست […]

رمان خوب راز فرشتگان، آغازی برای مسیری مهم و ضروری است. تلاشی از سوی استاد مظاهری سیف که باید نویسندگان و پژوهشگرانی دیگر نیز به این مسیر بپیوندند. اما به نظر می رسد خواننده باید به نکاتی توجه کند اگر رمان راز فرشتگان را می خوانید، حواستان باشد که تصور نکنید فرشتگان و فضای ملکوت، […]

پرسند: چقدر با مردم راه آمدی؟؟؟ یک بآدم کم توجه، ماشینش را جای بدی گذاشته بود که چیزی بخرد و سریع برگردد. آدم متشخصی از راه رسید و هرچه توانست فحش فرهنگی (ای بی فرهنگ! و …) نثار او کرد. او هرچه عذرخواهی کرد، این آدم محترم نپذیرفت. امان از زمانی که حس کنیم وظایفمان […]

حجت الله حاجی کاظم همه ما دوست داریم از نهج‌البلاغه‌ای که آشنایان آن، سرگشته حکمت‌هایش شده‌اند، چیزی بچشیم. شاید برخی از ما بارها شروع کرده‌ایم اما ناتمام رها شده است. برای ما پیش آمد و حس کردیم برنامه مطالعاتی دقیق‌تری می‌خواهیم. با این سیر مطالعاتی، می‌توانید با صرف زمانی اندک و با غرق شدن تدریجی […]

بازتولید از پایگاه میقات مهر دلایل اقتصادی، تعیین کننده نیست؛ ذهن‌ها مانع ازدواج است این سوال، در ذهن بدنه جامعه مطرح است که «چرا جوانان ازدواج نمی کنند؟» نظر سنجی‌ای در دانشگاه صنعتی شریف از دانشجویان مجرد درباره ازدواج انجام شده است. این نظرسنجی نشان می‌دهد دلایل اقتصادی، آنچنان که تصور می‌شود، تأثیر مهمی در […]

حجت حاجی کاظم از کنار بچه های شیرخوارگاه به اتاقم برگشتم. صدایی آشنا بود: سلام پسرم! خدا قوت! برای گفتن راز انتظاری چند ساعته در روزهای کودکی ام آمده بود. پسرم! ده سالت بود که آن دزد بی انصاف، همه اموالمان را برد. یادت می آید همان سال با هر دشواری که بود، یک قابلمه […]

سال ها پیش، برای اولین بار، زمین را با کربلا شناختم. من و فامیل های صبور و بیابانی ام، مشغول زندگی خودمان بودیم و امیدوار به اینکه روزی شتری از ما تناول کند و مسافری با نیروی آن حیوان به مقصد برسد. وقتی حسین (ع) زمین های کربلا را خریداری کرد، در قلب های ما […]

یک روز بعد درس از آیت الله بهجت (رحمه الله) سوالاتی فقهی و اصولی می پرسیدم. پس از اتمام سوالاتم، قبل از خداحافظی سکوتی کردم. ایشان پرسیدند؟ منزلتان کجا بود؟ گفتم: صفائیه. گفتند: پس فعلا نیاز به ماشین ندارید. تشکر و خداحافظی کرده و جدا شدم. در راه خیلی فکر کردم که این سخن ایشان […]